
سخنان اخیر رهبری پاسخی پیشاپیش به طرح پیشنهادی دولت آمریکا جهت خروج از بن بست در مذاکرات هسته ای محسوب می شود.
تهران دوباره روی خطوط قرمز خود تاکید کرد و حق غنی سازی را غیر قابل مذاکره دانست. با این وصف درهای مذاکره را باز گذاشت و با یک «نه محتاطانه» کوشید بند نازک گفتگوها پاره نشود.اکنون توپ در زمین آمریکاست و اینکه چگونه با پاسخ منفی تهران به ابتکار عمل پیشنهادی خود مواجه می شود.مسالهی اصلی البته زمان است و ساعت های مختلفی که تهران، واشنگتن، تل آویو و تروئیکای
اروپایی با آن کار می کنند. روشن است که عقربهی ساعت تهران از همه کندتر حرکت می کند. معیار زمان برای اسرائیل اما ثانیه و دقیقه و ساعت است. اسرائیل نه تنها نگران رسیدن ایران به نقطهی گریز هسته ای است، بلکه دلواپس بسته شدن فرصت اقدام استراتژیک برای ضربه به تاسیسات ایران است. ساعت آمریکا و اروپا هم بر اساس ماه کار می کند. نگاه آمریکا و سه کشور اروپایی بر یکی دو ماه آینده دوخته شده؛ هم ایران به نقطهی گریز نرسد و هم مهلت فعال سازی مکانیسم ماشه منقضی نشود. این ناهمخوانی ساعت ها، زمینه ساز افزایش تنش و بحرانی شدن موضوع است. بسته به اینکه کدام بازیگر دانسته یا ندانسته زودتر شکیبایی خود را از دست می دهد. در این بین موضع نهایی آمریکا تعیین کننده است. بدون آنکه در دام این داوری کلیشه ای افتاد که نقش آدم خوب را به ترامپ و آدم بد را به نتانیاهو می دهد باید گفت رئیس جمهور آمریکا با یکی از مهم ترین و البته مخاطره آمیزترین تصمیمات حیات سیاسی خود روبروست.
زبان متناقض و پیچیده و گاه کمیک وی دربارهی پروندهی هسته ای، گرچه به قصد برساختن قسمی سیاست ابهام استراتژیک بکار می رود، در نظر ناظران داخلی و خارجی با مخاطرهی تبدیل به بزدلی دراماتیک روبروست. به احتمال قریب به یقین دور ششم مذاکرات هم برگزار می شود اما در نبود ارادهای روشن و راه حلی ولو موقت برای خروج از بن بست فعلی، باید منتظر آغاز فعال سازی مکانیسم ماشه از اوایل تابستان آینده بود. حمایت احتمالی آمریکا از قطعنامهی پیشنهادی اروپا به شورای حکام آژانس می تواند قرینهای روشن باشد.
صلاح الدین خدیو




