چرا برخی از مسئولان سخنان مردم را نمی‌شوند؟

هوشمند سفیدی - در باب لزوم و اهمیت گفت‌وگوی مسئولان با مردم و دولت – ملت، هر میزان بحث شود باز هم کمتر است؛ زیرا گفت‌و شنود، بستر و. زمینه‌ای است که باعث آگاهی، هم فکری، هم‌رایی، همکاری و هم‌حسی و فهم مشترک می‌شود و حتی می‌تواندآرمان مشترک را رقم بزند. این دیدگاه، آنچنان مهم است که امروز شاهدیم در مباحث علم سیاست نیز از دموکراسی گفت‌وگویی یا حکمرانی گفت‌وگویی بحث شده، نظریات مختلفی در این زمینه مطرح می‌شود. در زمینه آداب گفت‌وگو با مردم، بخش مهمی در فرمان حضرت علی(ع) به مالک اشتر وجود دارد که در آن خطاب به مالک، موارد زیر مورد تاکید قرار می‌گیرد: 1- با نمایندگان دسته‌های مختلف مردم در ملاء عام نشست بگذارید و با آنها صحبت کنید. 2- حرف‌های آنان را گوش دهید و وضعیتی را فراهم کنیم تا آنان در بیان نظرات خود، لکنت زبان نداشته باشند، سربازان و نظامیان خود را دور نگه دارید تا آنان از گفتن نظرات خود هراسی نداشته باشند. 3- سعی کنید خواسته‌های آنان را اگر با قانون مطابقت داشت، اجابت کنید و اگر نداشت توضیح دهید و روشنگری کنید. 4- در صورت عدم امکان اجابت خواسته‌های مردم، از آنان عذرخواهی کنید. این چهار اصل را می‌توان «منشور ارتباطی دولت – ملت» نام نهاد که با نظریات مدرن گفت‌وگوی آرمانی و عقلانیت ارتباطی نیز کاملا سازگار است. گرچه در عصر کنونی، ارتباطات غیر مستقیم و مستقیم، کمیت بیشتری یافته، در مباحث ارتباطات انسانی،‌گفت‌وگوی مستقیم از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا در آن ارتباطات غیرکلامی و حسی نیز تبلور یافته و دیدار طرفین گفت‌وگو، به وزن و اهمیت آن اضافه می‌کند. در این راستا،‌ سخنان اخیر رهبر انقلاب در دیدارار استانداران، بسیار ارزشمند بود؛ به‌ویژه آنکه ایشان، تاکید داشتند که حتی سخنان تند مردم را نیز باید شنید و نیز گرم گرفتن با مردم و شنیدن صدای آنان را لازم شمردند. با توجه به این مطالب، چرا بسترهای لازم برای شنیدن صدای مردم و نیز طرح انتقادات، فراهم نمی‌شود؟ شاید، مهمترین عامل آن را بتوان در فرهنگ سیاسی اقتدار‌گرایانه‌ای دانست که در تار و پود ما ایرانیان تنیده شده است؛ واقعا جای سوال است که وقتی بالاترین مقام یک حکومت، چنین دیدگاه مردم گرایانه‌ای را مطرح می‌کند و رئیس‌جمهور هم به تقویت مقام و منزلت «انتقاد» در جامعه باور عمیق دارد، چرا هنوز هم ما با «انسداد شنیداری» در جامعه مواجهیم. پاسخ آن، در واقع به گذشته برمی‌گردد و نیز اینکه هنوز هم، برخی از مسئولان ما به این واقعیت باور ندارند و یا نحوه انجام آن را بلد نیستند و ضرورت تسریع در انجام آن را درک نکرده‌اند. امروز، جامعه ما از نشنیدن صدای مردم در رنج است؛ و صرف‌نظر از استثناها و نیز بعضی کانال‌ها و مجراهای کلیشه‌ای، که اکثر مردم به آنها اعتمادی ندارند و یا دچار نقصان است، راه‌های گفت‌وگوی مردم و مسئولان، تقریبا و به شکل آرمانی، ‌مسدود است و باید راه‌ها را گشود و حرف مردم را شنید، شنیدنی موثر و نتیجه‌گرا و نیز اعلام نتایج آن به مردم برای جلب اعتماد عمومی و تقویت سرمایه اجتماعی. باید برای این منظور، به ساماندهی و تقویت نهادهای واسطه‌ای بین دولت – دولت و نقش‌آفرینی آنها همت گماشت؛ روابط عمومی‌ها، رسانه‌ها، احزاب سیاسی، شکل‌های مردمی باید جان بگیرند و کار ویژه‌های خود را در این زمینه بروز دهند. صرف سخنرانی کردن و حضور کلیشه‌ای در بین مردم، آن هم نه به اندازه کافی، کفایت نمی‌کند باید به شیوه‌های گفت‌وگوی برابر و متوازن با مردم تنوع بخشید، هم فناوری را به میدان آورد و هم خود وارد میدان شد. اگر مسئولان ما، خود را مامور

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا