بافت فرسوده در گره نوسازی گیر کرده

زهرا نژادبهرام

 معاون وزیر راه و شهرسازی روز گذشته گفت: در شهر تهران حدود ۲ میلیون نفر در بافت‌های ناکارآمد زندگی می‌کنند و در شرایط ناپایدار نظیر زلزله، این موضوع به یک چالش بسیار جدی تبدیل خواهد شد. این به معنی آن است که حدود یک‌سوم شهروندان تهرانی در بافت ناکارآمد شهری زندگی می‌کنند. به عبارتی، حدود ۱۳ هزار هکتار از مساحت تهران مشمول این بافت می‌شود و این زنگ خطری است که مدت‌هاست در تهران به گوش می‌رسد؛ یعنی هنوز بیش از نیمی از بافت‌ها در وضعیت ناپایدار قرار دارند.
یادآور می‌شود در تهران حدود ۲۷۸ هزار پلاک فرسوده شناسایی شده که تنها ۱۲۲ هزار پلاک نوسازی شده‌اند؛ تلاش مدیریت شهری طی سال‌های گذشته، به‌رغم در اختیار گذاشتن تسهیلات و صدور پروانه بدون هزینه برای این بافت‌ها، هنوز نتوانسته کارآمدی لازم برای نوسازی را برای این بخش از شهر فراهم کند. طرح شهرداری تهران برای ارائه تسهیلات بیش از دو دهه است که در حال اجراست. اگرچه با تغییر مدیریت‌ها با افت‌وخیز همراه بوده، اما هنوز نتوانسته درمان قطعی برای بافت‌های ناکارآمد شهری فراهم کند.
منطقه ۱۰ تهران به‌عنوان سرآمد نوسازی در بافت‌های فرسوده، در بهترین حالت ۵۰ درصد نوسازی شده است؛ اما این مهم برای سایر مناطق ارقام متفاوتی را در بر دارد که شاید فاصله بیشتری با این رقم داشته باشد. از این‌رو به نظر می‌رسد رویکردهای گذشته نیازمند بازنگری است.
طرح‌هایی که در گذشته با کمک دفاتر خدمات نوسازی یا تسهیل‌گری و… در تهران به اجرا درآمده و همچنان نیز فعال هستند، به‌تنهایی قادر به پاسخ‌گویی به این حجم از مسئله نیستند! لذا با توجه به طرح جدید دولت برای تمرکز بر مسکن اجاره‌ای و با کلیدواژه تأمین زمین موردنیاز از بافت ناکارآمد شهری، احتمال تغییر در این بخش شاید بیشتر شده، اما همچنان مسئله باقی است!
در این میان، توجه به تجارب جهانی در نوسازی و بازآفرینی بافت‌های ناکارآمد که مؤید حرکت‌هایی از جنسی دیگر است، ضروری می‌نماید؛ به‌نوعی که شاید این تجارب بتواند بخشی از ناکافی بودن تلاش‌ها را برطرف کند. اصولاً بازآفرینی و نوسازی بافت‌های ناکارآمد شهری با توجه به قدمت شهرها، یک پروژه دوام‌دار در بسیاری از شهرهای جهان از جمله هنگ‌کنگ، دوسلدف، لندن و… است.
از این‌رو تلاش مشترک مدیران شهری و دولتی در ایجاد ظرفیت لازم برای مالکان در تأمین اقتصادی از یک‌سو و برانگیخته ساختن حس تعلق آن‌ها به محله و مکان زندگی با بازآرایی فضای شهری متناسب در این مناطق، قابل تأمل است؛ اما در شرایط کنونی، شهر نیازمند رویکردی دیگر است!
تجربه کنونی در شهر تهران مؤید آن است که به دلایل مختلف حقوقی، حس تعلق، وضعیت اقتصادی و… میل به نوسازی به قدر کافی در میان مالکان واحدهای مسکونی مستقر در این بافت‌ها وجود ندارد. اما شاید اگر بتوان نوعی تشویق متفاوت و در عین حال محدود را برای این نوع واحدها در نظر گرفت، مسئله شکل دیگری پیدا کند و میل و رغبت برای نوسازی افزون‌تر گردد!
شاید محدودسازی زمان ارائه تسهیلات از سوی شهرداری‌ها در کنار بانک‌ها بتواند فضای نوسازی را رونق بیشتری ببخشد. مثلاً اگر شورای شهر و دولت در یک اقدام هماهنگ ظرفیت ارائه تسهیلات را زمان‌دار کنند، این مهم احتمالاً امکان نوسازی را بیشتر می‌کند. به‌عنوان مثال، برخورداری از عوارض صفر شهرداری برای این بافت‌ها نهایتاً تا ۳ سال اجرا شود و دولت تسهیلات مالی را نیز تا همین زمان در اختیار مالکان قرار دهد.
در همین راستا، شکل‌گیری طرح دولت برای ساخت مسکن اجاره‌ای به‌عنوان یک ابرپروژه منحصربه‌فرد در بافت فرسوده و ناکارآمد شهری، امری مؤثر برای رونق نوسازی است و می‌بایستی با جدیت پیگیری شود؛ با توجه به این‌که امر مهم اجرایی شدن این پروژه در وجود زیرساخت‌ها در این بافت‌هاست که بدون نیاز به سرمایه‌گذاری خاص، توان لازم برای نوساز شدن و در عین حال رفع مشکلات مرتبط با مسکن را برای گروه‌هایی از ساکنان این شهر فراهم می‌کند.
با این وجود، آنچه می‌تواند علاوه بر موارد ذکرشده میل به نوسازی را در میان ساکنان این بافت‌ها بیشتر کند، «ارزش سکونت» است. ارزش سکونت مجموعه‌ای از عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که منطقه‌ای را برای زیست از سوی خانوار قابل پذیرش می‌کند. بازگرداندن ارزش سکونت به این بخش‌ها فرصتی است که تنها در اختیار شهرداری تهران قرار دارد؛ چراکه به دلیل شبکه مویرگی مدیریت شهری، بستر لازم برای تحقق این مهم فراهم است. ارزش سکونت امری چندوجهی است که منجر به انتخاب خانوار برای سکونت می‌شود. تحقق شاخص‌های آن در محلات، میل به نوسازی را ارتقا داده و فرصت بازآفرینی را بیشتر می‌کند. از این‌رو بازآفرینی و نوسازی بافت‌های ناکارآمد امری مشترک میان دستگاه‌های مختلف اداره شهر است. این امکان در صورتی حادث می‌شود که با مدیریت واحد، این وظایف برای ارتقای ارزش سکونت فراهم گردد؛ در این صورت، امر نوسازی بافت‌های ناکارآمد شهری دور نخواهد بود. در نهایت ذکر این نکته ضروری است که نوسازی بافت‌های ناکارآمد و بازآفرینی، امری منحصربه‌تهران و ایران نیست، بلکه پدیده‌ای جهانی است. اما در ایران، به دلیل تعدد منابع تصمیم‌گیر از یک‌سو و پیگیری راه‌های به بن‌بست‌رسیده گذشته، به همراه نداشتن رویکردی نوین برای بازآفرینی، مسئله کمی زمان‌بر و در عین حال نسبتاً پیچیده شده است. آنگونه که هنوز مسائل حقوقی از جمله وقفی بودن، ورثه‌ای بودن و بلاصاحب بودن، در کنار رهاشدگی املاک، به‌عنوان یکی از عوامل جدی در عدم امکان نوسازی پلاک‌های فرسوده در این نوع بافت‌ها قابل توجه است. لذا راه‌حل نهایی در این بافت‌ها در تهران، چیزی جز مدیریت واحد و بازگرداندن ارزش سکونت نیست! این مهم محقق نمی‌شود مگر با عزمی جدی از سوی دولت و مدیریت شهری.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا