
محمد هاشمی رفسنجانی
در فضای کنونی سپهر سیاسی، حلوفصل مسائل بیش از هر زمان دیگری نیازمند گفتوگو و تعامل است؛ هرچند این الزام، بههیچوجه بهمعنای پذیرش هر نوع مذاکرهای نیست. تجربههای گذشته نشان داده هر مذاکرهای که صرفاً حالت نمایشی یا تشریفاتی داشته باشد، جایگاهی در رویکرد رسمی کشور نداشته و مورد قبول قرار نمیگیرد. رویکرد غالب همواره این بوده که تسلیم فشارهای نمادین یا سیاسی نشود. در این میان، اصل مؤثر بودن مذاکره به الگوی برد-برد گره خورده است؛ الگویی که در آن هر طرف احساس میکند بخشی از مطالبات مشروع خود را به دست آورده است. چنین مدلی میتواند به شکلگیری یا تقویت روابط سازنده میان کشورها کمک کند و اساساً منطق گفتوگو بر همین مبنا تعریف میشود: هیچیک از طرفین خالی از دستاورد میز مذاکره را ترک نکند.
با این حال، مخالفت برخی گروهها با اصل مذاکره هم پدیدهای ناآشنا نیست. جامعه سیاسی ایران در سپهر متنوعی از دیدگاهها تنیده شده و نمیتوان انتظار داشت در موضوعاتی از این دست، اجماع کامل وجود داشته باشد؛ موضوعی که نه تحققپذیر است و نه لزوماً مطلوب.
در نهایت، آنچه مسیر را تعیین میکند، تشخیص نهادهای تصمیمگیر در چارچوب منافع ملی است. هر مذاکرهای که بر پایه حفظ عزت، منافع و احترام کشور شکل بگیرد، فارغ از موافقت یا مخالفت جریانهای داخلی و خارجی، میتواند در مسیر رسمی سیاستگذاری قرار گیرد. مهم آن است که سیاستها بر پایه عقلانیت و مصالح عمومی هدایت شوند، نه تحتتأثیر هیاهوی بیرونی.
مذاکره زمانی پذیرفتنی است که واقعی، محترمانه و بر پایه منافع متقابل باشد. جامعه ایران به دلیل تنوع دیدگاهها طبیعی است که در اینگونه مسائل اختلافنظر داشته باشد، اما وزن اصلی تصمیمگیری بر عهده نهادهای رسمی است. هرگاه مسیری انتخاب شود که حفظ منافع ملی، عزت و عقلانیت در آن رعایت شده باشد، مخالفتها و هیاهوهای پیرامونی نمیتواند مسیر را تغییر دهد.




