
مجتبی عابدپور
محمدرضا شجریان، خسرو آواز ایران، نه فقط یک هنرمند برجسته که یک پدیده فرهنگی و اجتماعی بود؛ صدایی که از ژرفای تاریخ و فرهنگ ایرانزمین برخاست و در جان میلیونها ایرانی و پارسیزبان در سراسر جهان خانه کرد. او در طول بیش از نیم قرن فعالیت هنری، موسیقی اصیل ایرانی را نهتنها در اوج نگاه داشت، بلکه آن را به زبان مشترک احساسات و اندیشههای یک ملت بدل ساخت. صدای او همچون رودخانهای زلال، از سرچشمههای کهن شعر و موسیقی این سرزمین جاری شد و در مسیر خود، نسلهای گوناگون را به هم پیوند داد. شجریان در هنر خود به ریشهها وفادار بود، اما هرگز در حصار تکرار سنت نماند. او ردیفهای موسیقی ایرانی را با دقت و وسواس علمی حفظ و احیا کرد، اما در عین حال با نگاهی نوآورانه، به آنها جان تازهای بخشید. گزینش اشعارش نشان از پیوند عمیق او با ادبیات فارسی داشت؛ از حافظ و سعدی تا مولوی و فردوسی، همه در صدای او حیاتی دوباره یافتند. او سنت را نه بهعنوان قفسی محدودکننده، بلکه بهعنوان بستری برای پرواز خلاقیت میدید و از همین رو، هم در ساخت سازهای تازه و هم در تجربههای صوتی نو، پیشگام بود. میراث شجریان تنها در عرصه موسیقی خلاصه نمیشود. او آینهای از هویت ایرانی بود؛ صدایی که روایتگر تاریخ، اسطورهها و آرمانهای این سرزمین شد. در روزگارانی که پیوند نسلها در معرض گسست قرار داشت، او پلی میان گذشته و حال ساخت. جوانان امروز با شنیدن آثارش، نهتنها به زیبایی موسیقی اصیل پی میبرند، بلکه به ریشههای فرهنگی خود نیز متصل میشوند. این پیوستگی، ضامن تداوم هویت ملی است و بیتردید بخشی از سرمایه نمادین ایرانزمین به شمار میآید. شجریان در منش اجتماعی خود نیز الگویی کمنظیر بود. او هنر را از هرگونه وابستگی سیاسی و تجاری مصون نگه داشت و شأن آن را پاس داشت. در بزنگاههای تاریخی، صدای او پژواک خواست مردم بود و این پیوند میان هنر و مسئولیت اجتماعی، از او چهرهای ساخت که فراتر از یک خواننده، به وجدان بیدار جامعه بدل شد. حضورش در صحنههای بینالمللی نیز تصویری اصیل و باشکوه از ایران به جهان نشان داد و میلیونها نفر را با زیبایی زبان فارسی و غنای فرهنگی این سرزمین آشنا کرد. پاسداشت میراث شجریان، پاسداشت بخشی از هویت ملی ماست. بیتوجهی به آن، بیتوجهی به خود ماست. آثار او بخشی از شناسنامه فرهنگی ایران است و حلقهای از زنجیرهای که فرهنگ این سرزمین را از گذشتههای دور تا امروز رسانده است. در روزگاری که موج ابتذال و سطحینگری، هنر را تهدید میکند، میراث شجریان سنگری برای حفظ کیفیت و عمق هنر است. صدای او بخشی از حافظه جمعی ماست؛ آوایی که در لحظات شادی و اندوه، در بزنگاههای تاریخی و در خلوتهای شخصی، همراه و همدل بوده است.
این میراث، نسلها را به هم پیوند میدهد. جوان امروز با شنیدن صدای شجریان، به گذشته فرهنگی خود متصل میشود و این پیوستگی، ضامن تداوم هویت ملی است. آثار او همچنین پلی میان ایران و جهان است؛ میلیونها نفر در سراسر دنیا با شنیدن صدای او، با زبان فارسی و ادبیات کلاسیک ما آشنا شدند. شجریان الگویی از استقلال هنری بود؛ هنرمندی که هنر خود را از هرگونه وابستگی مصون نگه داشت و معیار تازهای برای کیفیت در موسیقی اصیل ایرانی بنا نهاد. او پاسدار اصالت در برابر ابتذال بود و نشان داد که هنر میتواند هم مردمی باشد و هم اصیل. میراث او بخشی از سرمایه تمدنی ایران است که در دیپلماسی فرهنگی، معرفی چهرهای اصیل و باشکوه از ایران به جهان را ممکن میسازد. راه و روش او، چه در اجرا و چه در پژوهش موسیقی، الهامبخش نسلهای تازهای از هنرمندان و محققان است که میخواهند میان سنت و نوآوری تعادل برقرار کنند. شجریان همچنین نشان داد که هنرمند میتواند هم در اوج هنر باشد و هم در اوج مسئولیتپذیری اجتماعی. پاسداشت این میراث، مسئولیتی همگانی است. هر ایرانی، فارغ از سن و تخصص، باید با آثار و اندیشههای او آشنا شود. خانوادهها و معلمان باید این میراث را به کودکان و نوجوانان معرفی کنند تا پیوندشان با ریشههای فرهنگی حفظ شود. انتخاب و مصرف آگاهانه آثار هنری، پرهیز از ترویج ابتذال یا تحریف، و حضور در رویدادهای فرهنگی، بخشی از مسئولیت فردی هر شهروند است. در کنار این مسئولیت فردی، وظایف ملی و میهنی تصمیمگیران کلان نیز اهمیت دارد. ثبت رسمی آثار شجریان در فهرست میراث ملی و پیگیری ثبت جهانی آنها در یونسکو، ایجاد موزه و مرکز پژوهشی برای نگهداری آثار و اسناد او، گنجاندن بخشهایی از آثار و زندگینامهاش در کتابهای درسی، حمایت از هنرمندان اصیل و بهرهگیری از میراث او در دیپلماسی فرهنگی، از جمله اقداماتی است که باید در دستور کار قرار گیرد. راهکارهای عملی برای پاسداشت این میراث فراوان است. دیجیتالسازی کامل آثار و ایجاد آرشیو آزاد برای پژوهشگران و علاقهمندان، برگزاری جشنواره سالانه شجریان با محوریت کشف استعدادهای جوان، ایجاد کرسی دانشگاهی موسیقی ایرانی با الهام از روش آموزشی او، تولید مستندهای تحلیلی درباره زندگی و آثارش، و حمایت از پژوهشهای میانرشتهای در حوزه موسیقی، ادبیات و جامعهشناسی، تنها بخشی از این اقدامات است. میراث شجریان محدود به مرزهای جغرافیایی ایران نیست. هر جا که زبان فارسی جاری است—از تاجیکستان و افغانستان تا جوامع مهاجر در اروپا و آمریکا—صدای او حلقه وصل فرهنگی است. ایجاد شبکه فرهنگی پارسیزبانان با محوریت آثار شجریان و برگزاری رویدادهای مشترک میان کشورهای فارسیزبان، میتواند این پیوند را تقویت کند و میراث او را به سرمایهای فراملی بدل سازد. پیامی که شجریان برای نسل آینده به جا گذاشت، روشن و الهامبخش است: هنر، اگر با عشق به مردم و میهن آمیخته شود، میتواند نیرویی تمدنساز باشد. او به ما آموخت که وفاداری به اصالت، نوآوری در تداوم، و پیوستگی میان مردم و فرهنگ، سه ستون اصلی برای حفظ و اعتلای هنر و هویت ملی است. اول مهر، سالروز تولد استاد، نهفقط یادآور یک هنرمند، که یادآور یک عهد است؛ عهدی میان ما و فرهنگمان، میان ما و آیندهمان. پاسداشت شجریان، پاسداشت ایران است. این پاسداشت، تنها با برگزاری مراسم و انتشار یادنامه محقق نمیشود، بلکه نیازمند تعهدی عمیق و عملی از سوی همه ماست؛ از مردم عادی گرفته تا مسئولان فرهنگی و هنری. شجریان، با صدای خود، با منش خود، و با عشق بیپایانش به ایران، به ما یادآوری کرد که فرهنگ، ریشه و جان یک ملت است. اگر این ریشه را پاس بداریم، در برابر هر طوفانی پایدار خواهیم ماند. و اگر آن را فراموش کنیم، در هیاهوی جهان بیهویت امروز، گم خواهیم شد.
*پژوهشگر و فعال حوزه فرهنگ، هنر ؤ معماری





