
زهرا نژاد بهرام
با پیروزی تیم ملی در مسابقات زاگرب و کسب قهرمانی جهان برای دو رشته آزاد و فرنگی به همراه شادی ایرانیان و بر افراشته شدن پرچم کشور بر دوش فرزندانشانامید و عرق به میهن تصویر پر تکرار مردمان شد. تجمع مردم در محلات و درب منازل کشتیگیران که در تشک کشتی هماورد میطلبیدند، جلوه شور وطن دوستی و حمایت از نمایندگان میهن بود که با دعای خیر و شورامید پیوند ناگسستنی عشق به ایران را صدا میکرد. یادآورمیشود که کشتی ورزش اول این کشور است و قهرمانی فرزندان ایران دراین رشته پس از ۱۲ سال شیرازههای انسجام ملی را که جنگ ۱۲ روزه اسراییل علیه ایران بوجود آورده بود، بار دیگر شکوفا کرد. دراین میان شاید نگاهی به کمپینهای خاص در سالهای گذشته که عرق میهنی مردمان را جدی نگرفته بودند الزامی باشد. این کمپینها، تلاش داشتن تا شیرازهامید را درکشور به رغم همه دشواریها، گلایهها، نگرانی، ناکارامدیها و…. از میان ببرند، اما دراین مسابقات نتوانستند فعال شوند!. چراکه انسجام ملی و حفظ حریم وطن پیش از هر چیز دیگر برای ایرانیان ارزشمند است. تیم ملی کشتی فرنگی ایران در زاگرب ۲۰۲۵ توانست با کسب ۴ مدال طلا، ۲ نقره و ۲ برنز، با ۱۸۰ امتیاز قهرمان جهان شود. آنگونه که فاصله چشمگیری با تیم دوم (آذربایجان با ۸۹ امتیاز) داشت. این اتفاق مبارک یعنی همزمانی قهرمانی در کشتی آزاد و فرنگی برای نخستینبار رخ داد و به نمادی از قدرت ورزشی ایران در سطح جهانی مبدل شد.
دراین میان لازم است یادآوری شود که، مردم نسبت به بیتفاوتی، بیپاسخی به مطالبات برزمین مانده، ناکارآمدیها و…. شکایت دارند. با این وجود، آنها به روشنی مرز میهنی و ایران دوستی را پس از تجاوز اسراییل به ایران، نمایان ساختند؛ اما این به معنی دور ماندن تصمیمگیران وسیاست ورزان و مسوولین از وظایف نیست. لذا شاید، این تجربه به سیاست ورزان از یک سو و اهالی رسانه از سوی دیگر درسهای زیادی آموخته باشد که پیش از این کمتر با آن روبرو شده بودند؛ درس وظیفهشناسی و پاسخگویی به مطالبات و حفظ ارزشهای مشترک ایرانیان بر محور میهن و دوستی وطن!. از اینرو ضروری است که توجه ویژهای به این ارزشهای برگرفته از این پیروزی صورت بگیرد چرا که تجربه کمپین مخالفت با تیم ملی در قطر اتفاقی بود که نباید به وقوع میپیوست. اگر از حس وطن دوستی مردم و انسجام ملی آنها هراست شود یقیناً تکرار آن صورت نخواهد گرفت. اصولاً برای موفقیت یک کمپین اعم از اجتماعی، سیاسی و یا حتی فرهنگی یک موضوع مشترک که به نوعی بتواند وحدت نظرایجاد کند لازم است. یادآور میشود در جام جهانی فوتبال در قط کمپینی مبنی بر مخالفت با تیم فوتبال ایران شکل گرفت که متأسفانه آثارجدی بر ورزش فوتبال در آن سال گذاشت. در این کمپین که بر محور تنشهای اجتماعی – سیاسی داخلی درایران در سال ۱۴۰۱ شکل گرفت، تصویری متفاوت از حمایت ایرانیها از تیم فوتبال را به نمایش گذاشت که تا پیش از این قابل تصور نبود.
این کمپین با تلاش رسانههای بیرون از مرز با تأکید بر مشکلات داخلی کشور بستری برای بیتوجهی به موفقیت و عدم موفقیت تیم فوتبال ایران در قطر ایجاد کرد. شاید اگر عدم بیتوجهی به انسجام ملی وهویت ملی نبود و پاسخگویی شفاف به مطالبات مردم مورد توجه قرار میگرفت، امکان تحقق آن دور از ذهن میبود. شرایط آن کمپین به شکلی بود که ورزشکاران کشور در برابر موجی از اعتراض برخی از ایرانیان قرار گرفتند؛ درحالیکه آنان فرزندان همین مردم بودند. اتفاقی نادر که بستر آن نادیده انگاری یا کم توجهی به ارزشهای مشترک بود. لذا لازم است این مهم و مقایسه این دورویداد از سوی اهالی رسانه و سیاست ورزان به روشنی مورد توجه قرار گیرد تا از این بستر فرصتهای تازهای برای ارتقا انسجام ملی و سرمایه اجتماعی تدارک دیده شود. ازاینرو اگر چه ورزش میتواند نقش مهمی در بازسازی انسجام ملی ایفا کند، اما نیازمند سازوکار پیشینی است و آن چیزی نیست جز باور به ارزشهای مشترک و احترام به آنها از سوی همه بخشهای جامعه. این مهم، بهویژه در شرایطی که جامعه با شکافهای سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی مواجه است. نیازمند توجه بیشتری است. ورزش در جهان امروز امری فراگیر و فرصتی منحصر به فرد برای تعاملات مشترک مردمان یک کشور است. آنگونه که قادراست به صورت دو سویه، بستری برای تقویت سرمایه اجتماعی باشد. یکی از این منظر که نمایندگان کشور را با حس هویت ملی را به میادین ورزشی اعزام میکند و دوم آنکه پیروزیهای ورزشکاران، حس غرور ملی را تقویت میکند؛ باور داشتن به این مهم میتواند بستری مؤثر برای جلوگیری از بروز اتفاقات سخت برای ورزش کشور در داخل و خارج اباشد؛ چرا که میادین ورزشی به منزله نمایش د غرور ملی و هویت ملی قابل تعریف است. لذا به سیاستگذاران و سیاست ورزان پیشنهاد میشود که موفقیت حاصل از پیروزی کشتیگیران ایرانی و واکنش مردمان نسبت به آن را به صورت الگویی برای طراحی کمپینهای اجتماعی و فرهنگی مبدل کنند، که بتواند بر محور «موضوعات مشترک ملی» شکل گیرد، نه صرفاً واکنش به بحرانها. ارزشها و اشتراکات یک ملت در ضمیر ناخودآگاه همه هست، و فقط نیازمند نگاهی دیگر و دور شدن از حذف آنها است.




