
محمدعلی بهمنی قاجار
به نظر می رسد موضع ایران که در شرایط فعلی تنها موضع ممکن نیز می تواند باشد و تقریبا در سخنان آقای ایروانی سفیر ایران در ملل متحد مورد اشاره قرار گرفت، عدم شناسایی اعمال و اجرایی شدن مکانیزم ماشه است بدین معنا که اعمال مکانیزم ماشه، مقدماتی از جمله انجام سازو کارهای حل و اختلاف و میانجی گری درون برجام را داشته که اروپایی ها طی نکردند.
افزون بر این بنا به گفته ایران ، اصولا اروپایی ها با تمکین عملی به تحریم های یکجانبه آمریکا، دیگر عضو برجام نیستند و نمی توانند از این مکانیزم استفاده کنند، با استدلال ایران اصولا قطعنامه اخیر یک حشو قبیح و زائد است به این معنا که درست است که شورای امنیت ملل متحد صلاحیت نامحدود دارد و می تواند هر مقرره ای را تصویب کند و چنین مقرره ای قابلیت اجرا دارد.
اما نیازی به تمدید قطعنامه ۳۲۲۱ شورا و تمدید لغو تحریم ها نبوده تا قطعنامه ای در این باره به شورا تقدیم شود.
اگرچه ایران باید چنین ایده ای را بهتر و شفاف تر تبیین کند اما فایده عملی گفته ایران محدود است چون متاسفانه اکثریت کشورهای تاثیرگذار جهان احتمالا تفسیر طرف مقابل را خواهند پذیرفت.
گویا دیگر سیاست خارجی کج دار و مریز پاسخگو نیست، ایران یا باید رومی رومی باشد یا زنگی زنگ و نیاز به یک انتخاب سرنوشت ساز و قاطع دارد یا تلاش برای حل کامل بحران ها با جهان غرب و یا مقاومت صد درصدی و حداکثری، هر کدام را که انتخاب کند چالش ها و تهدیدات و خطرات و در یک کلام ریسک های خاص خود را دارد.
انتخاب هیچ کدام تضمین صد درصدی برای موفقیت نیست اما به نظر من گزینه نخست یعنی تعامل همه جانبه قابل ترجیح است.
به دلیل وضعیت خاص جهانی و منطقه ای ، دست هم چنان بالای غرب در معادلات جهانی ، وضعیت اقتصادی و اجتماعی داخلی و بحران های زیست محیطی و منابع طبیعی در داخل و…… مواردی از این دست است که تعامل را ارجحیت می بخشد.
قطعا تعامل هم در باغ سبزی نیست و پر از چالش و دست انداز بوده و امکان بد عهدی و عدم جدیت طرف مقابل نیز منتفی نیست اما گزینه ای کم هزینه تر و پر فایده تر از گزینه دوم است.




