جایگاه دیپلماسی عمومی‌ در‌ روابط‌ خارجی

امین جمشید زاده

درست اواخر دهه ۹۰ بود که چندین نیروی به هم مرتبط یعنی جهانی شدن، انقلاب اطلاعات، پایان جنگ سرد و گسترش دموکراسی به عرصه روابط بین‌الملل نظریه‌های دیپلماتیک را با چالش‌های عدیده‌ای مواجه کرد. از این رهگذر شاید دیپلماسی عمومی بیش از سایر وجوه دیپلماتیک دچار تحول شده باشد.
دنیای نوین امتیاز ویژه‌ای برای اقناع، آشکارسازی، گشودگی و ایجاد ائتلاف در مقابل توحش و استفاده از زور با خود به ارمغان آورد اهداف دیپلماتیک امروز بیش از آنکه بر دستیابی به توافقات مبتنی باشد بر ایجاد جاذبه و خلق با انگیزه و تمایل بالای مردم برای دانایی و دموکراسی خواهی تأکید دارد به گفته جوزف نای؛ عصر اطلاعات عبارت است از بهره‌گیری از عقاید و توانایی به منظور اعمال تأثیرات بین‌المللی.
بعضی از اهداف سیاست خارجی می‌تواند از طریق ارتباط مستقیم با مردم کشورهای دیگر بیش از دولت‌هایشان دنبال شود از طریق استفاده از ابزارها و تکنیک‌های مدرن ارتباطی امروزه دسترسی به بخش‌های مهم و بزرگی از جمعیت‌های ملی ممکن است یا راهکار معینی را اتخاذ کنند. این گروه‌ها به نوبه خود توانایی این را دارند که فشارهای قابل توجه حتی قاطع به دولت‌های خود وارد کنند. مک للند؛ در تعریف دیپلماسی عمومی می‌گوید: دیپلماسی عمومی برنامه‌ریزی استراتژیک و اجرای برنامه‌های آموزشی فرهنگی و اطلاع رسانی توسط یک کشور حامی برای ایجاد محیط افکار عمومی در یک کشور هدف است. به طوری که رهبران سیاسی کشور هدف را قادر به تصمیم گیری حمایتگرانه و پشتیبانی از اهداف سیاست خارجی کشور حامی می‌سازد. همچنین هری ترومن رئیس جمهور آمریکا از جمله افرادی بود که کاملاً به ضرورت چنین برنامه‌هایی پی برده بود وی با اشاره به برنامه‌هایی که ایستگاه‌های رادیو بی‌بی‌سی برای مخاطبان خود پخش می‌کرد گفت ماهیت امروز روابط خارجی این مسئله را برای ایالات متحده الزامی می‌سازد که فعالیت‌های اطلاعاتی خود را به عنوان بخش تفکیک ناپذیر مسائل خارجی دنبال کند. دوایت آیزنهاور؛ در راستای سیاست پشتیبان خود از جمله هری ترومن آژانس اطلاعاتی ایالات متحده را در سال ۱۹۵۳ تأسیس نمود. آیزنهاور به آنچه که وی دیپلماسی پی فکتور؛( یا دیپلماسی با عاملیت مردم) یا ارتباط مردم با مردم می‌نامید اعتقاد داشت. با توجه به تعاریف فوق می‌توان نتیجه گرفت که ایده و جوهره اصلی دیپلماسی عمومی تسلط بر افکار عمومی جهان از طریق کنترل ایده‌ها، باورها و هنجارها و در نهایت تأثیرگذاری در راستای اهداف مورد نظر از طرق مختلف و به طور کلی با کمک ابزارهای فرهنگی و ارتباطی است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا