جنسیت و سبک زندگی دیجیتال در ایران

لیلا باوندپور

 از میانه دهه ۲۰۰۰ میلادی که شبکه‌های اجتماعی به‌تدریج وارد زندگی روزمره شدند تا دهه ۲۰۲۰ که هوش مصنوعی به بازیگر اصلی میدان ارتباطات بدل شد، تجربه زیستن انسان معاصر دستخوش دگرگونی‌های عمیق شده است. این تحولات، صرفاً فناورانه نیستند؛ بلکه به‌طور مستقیم بر هویت، روابط اجتماعی، نظام ارزشی و سبک زندگی اثر گذاشته‌اند. شبکه‌های اجتماعی با فشرده‌سازی زمان و مکان و فراهم‌کردن امکان «حضور مجازی»، جهانی موازی خلق کرده‌اند که در آن افراد نه‌فقط مصرف‌کننده محتوا، بلکه تولیدکننده معنا، تصویر و هویت‌اند.
در ایران نیز این روند، صورتی خاص به خود گرفته است. از کلوب و فیس‌بوک در دهه ۸۰ شمسی تا اینستاگرام و تلگرام در سال‌های اخیر، شبکه‌های اجتماعی به مهم‌ترین میدان بازنمایی زیست روزمره تبدیل شده‌اند. کاربران ایرانی، به‌ویژه نسل‌های جوان‌تر، از این فضا برای نمایش علایق، سلیقه‌ها، روابط، بدن، مصرف و حتی باورهای خود استفاده می‌کنند. در نتیجه، آنچه امروز با آن مواجه‌ایم، صرفاً «استفاده از شبکه‌های اجتماعی» نیست، بلکه نوعی سبک زندگی دیجیتال است که در آن مرز میان واقعیت فیزیکی و فضای مجازی روزبه‌روز کم‌رنگ‌تر می‌شود.
در علوم اجتماعی، سبک زندگی به الگوهای نسبتاً پایدار زیستن اشاره دارد؛ الگوهایی که از دل انتخاب‌ها، عادت‌ها و ترجیحات فردی و جمعی شکل می‌گیرند. تا پیش از گسترش رسانه‌های دیجیتال، این الگوها عمدتاً در فضای واقعی و از طریق رفتار، پوشش، گفتار و روابط چهره‌به‌چهره بازنمایی می‌شدند. اما امروز شبکه‌های اجتماعی، میدان تازه‌ای برای بازسازی و بازنمایی سبک زندگی فراهم کرده‌اند؛ میدانی که در آن تصویر، ویدئو و روایت‌های کوتاه، جایگزین بسیاری از اشکال سنتی خودابرازی شده‌اند.
در این بستر، می‌توان از سه نوع سبک زندگی سخن گفت: سبک زندگی واقعی که در دنیای فیزیکی تجربه می‌شود؛ سبک زندگی مجازی که در شبکه‌های اجتماعی به نمایش درمی‌آید؛ و سبک زندگی ترکیبی که در آن فرد هویت و زیست خود را هم‌زمان در هر دو جهان واقعی و مجازی سامان می‌دهد. مسئله مهم اینجاست که این سه لایه همیشه بر هم منطبق نیستند. آنچه در فضای مجازی دیده می‌شود، لزوماً بازتاب دقیق واقعیت زیسته افراد نیست، بلکه اغلب نسخه‌ای گزینش‌شده، زیباشناسانه و گاه اغراق‌آمیز از «خود اجتماعی» است.
یکی از ابعاد کلیدی سبک زندگی دیجیتال در ایران، جنسیت است. نقش‌های جنسیتی که در تاریخ اجتماعی ایران عمدتاً در چارچوب‌های سنتی تعریف می‌شدند، امروز در فضای مجازی در معرض بازتعریف قرار گرفته‌اند. مشاهدات و پژوهش‌ها نشان می‌دهد زنان و مردان در شبکه‌هایی مانند اینستاگرام، الگوهای متفاوتی از بازنمایی سبک زندگی دارند. زنان بیشتر بر بدن، پوشش، زیبایی، علایق فرهنگی و روابط عاطفی تأکید می‌کنند، در حالی که مردان گرایش بیشتری به نمایش حرفه، مهارت، قدرت، سرگرمی و موفقیت دارند. این تفاوت‌ها نه صرفاً انتخابی فردی، بلکه حاصل برهم‌کنش پیچیده‌ای از انتظارات فرهنگی، فشارهای اجتماعی و منطق پلتفرم‌هاست.
نکته قابل تأمل آن است که این تفاوت‌های جنسیتی، در همه سطوح یکسان نیستند. در لایه‌های ظاهری و رفتاری، تمایزها پررنگ‌اند؛ اما در لایه‌های عمیق‌تر معنا، مانند مضامین محتوایی کپشن‌ها یا ارزش‌های کلی بازنمایی‌شده، شباهت‌ها چشمگیر است. به بیان دیگر، در سطح معنا، الگوریتم‌ها و منطق «اقتصاد توجه» شبکه‌های اجتماعی، بیش از جنسیت تعیین‌کننده‌اند. کاربران، صرف‌نظر از زن یا مرد بودن، ناگزیرند خود را با روندها، هشتگ‌ها و سلیقه غالب پلتفرم هماهنگ کنند.
در کنار این مسائل، نباید از پیامدهای اجتماعی و خانوادگی سبک زندگی دیجیتال غافل شد. گسترش فضای مجازی، نوعی «حریم خصوصی سایبری» در خانواده‌ها ایجاد کرده است؛ فضایی که در آن نظارت والدین کاهش یافته و شکاف نسلی تعمیق شده است. نوجوانان و جوانان، زبان فرهنگی و ارتباطی متفاوتی یافته‌اند که گاه برای نسل‌های پیشین ناآشناست. این وضعیت، در صورت فقدان سواد رسانه‌ای، می‌تواند به تضعیف روابط عاطفی، افزایش مقایسه‌های اجتماعی، مصرف‌گرایی افراطی و حتی بازتولید کلیشه‌ها و نابرابری‌های جنسیتی بینجامد.
با این‌همه، شبکه‌های اجتماعی ذاتاً تهدید یا فرصت مطلق نیستند. همان‌قدر که می‌توانند زمینه‌ساز آگاهی، خلاقیت و کنش اجتماعی باشند، در صورت رهاشدگی فرهنگی، می‌توانند به بازتولید الگوهای ناسالم سبک زندگی منجر شوند. از این منظر، مسئله اصلی نه «بودن یا نبودن» شبکه‌های اجتماعی، بلکه چگونگی مواجهه آگاهانه با آن‌هاست.
تحلیل علمی و نظام‌مند سبک زندگی دیجیتال در ایران، به‌ویژه با توجه به تفاوت‌های جنسیتی و نسلی، می‌تواند مبنایی مهم برای سیاست‌گذاری فرهنگی، آموزشی و رسانه‌ای فراهم آورد. اگر نهادهای فرهنگی، آموزشی و خانواده‌ها بتوانند درک دقیق‌تری از شکاف میان سبک زندگی واقعی و بازنمایی‌شده در فضای مجازی به دست آورند، امکان هدایت هوشمندانه این فضا در مسیر توسعه فرهنگی متوازن فراهم خواهد شد. سبک زندگی دیجیتال، واقعیتی انکارناپذیر در جامعه امروز ایران است؛ واقعیتی که فهم آن، پیش‌شرط هرگونه کنش مؤثر فرهنگی و اجتماعی در عصر شبکه‌ای است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا