میوه نرسیده دیپلماسی

حسن بهشتی پور 

 زمانی دیپلماسی به نتیجه می رسد که دو طرف بپذیرند دیپلماسی یعنی دادوستد؛ چیزی می‌دهید و چیزی می‌گیرید. اما طرف‌ها فعلاً بر مواضع خود ایستاده‌اند و این یعنی گفت‌وگو به معنای واقعی هنوز آغاز نشده است.
ظرفیت‌های مغفول اقتصاد ایران و افسانه جنگ منطقه‌ای
تحریم‌ها اقتصاد ایران را کوچک‌تر کرده و تاب‌آوری مردم کاهش یافته، اما ظرفیت‌های داخلی کشور همچنان بسیار بالاست. اصلاح نظام بانکداری، بیمه، مالیات و گمرک از جمله اقداماتی است که سال‌هاست در سطح عالی مطرح می‌شود، اما خبری از اجرا نیست. اگر این اصلاحات اجرایی شوند، تولید ملی تقویت شده و تورم کاهش می‌یابد. این‌ها نه مربوط به دولت فعلی است و نه دولت قبلی؛ بلکه سیاست‌هایی هستند که بیش از یک دهه است بر زمین مانده‌اند.
در سطح منطقه‌ای نیز پس از عملیات ۷ اکتبر، تحولات بزرگی رخ داده است. سقوط دولت اسد، تضعیف حزب‌الله، حماس و گروه‌های مقاومت عراق، همگی نشانه‌هایی از تغییر موازنه قدرت هستند. در چنین شرایطی، ادعاهایی مانند اینکه «آتش‌بس در غزه بلافاصله منجر به جنگ در لبنان، عراق یا یمن خواهد شد» بیشتر جنبه حدس تحلیلی دارد تا واقعیت میدانی.
حتی اجرای همین آتش‌بس نیز با پیچیدگی‌هایی همراه است؛ از جمله تحویل اجساد اسیران فوت‌شده زیر آوار به اسرائیل. همچنین مشخص نیست پس از آزادی اسیران زنده و تحویل اجساد، آتش‌بس پابرجا بماند. برخی اظهارات مقامات اسرائیلی نشان می‌دهد که برنامه‌هایی برای حمله مجدد وجود دارد. با این حال، نمی‌توان به‌طور قطع گفت که صلح در غزه برقرار شده، چه رسد به آنکه بخواهیم جنگ را به سایر نقاط تعمیم دهیم. جالب‌تر آنکه برخی در ایران هشدار می‌دهند که «شاید نوبت ایران باشد»، در حالی که شواهد میدانی چنین احتمالی را حداقل تا پایان سال میلادی تأیید نمی‌کند. در مجموع، آنچه امروز بیش از هر چیز نیاز داریم، بازنگری در رویکردهاست؛ چه در سیاست خارجی، چه در اقتصاد داخلی. دیپلماسی و توسعه، هر دو نیازمند اراده‌ای واقعی برای تغییر هستند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا