
علیرضا توانا
تحولات بیوقفهی فناوری، تنها شیوه خرید، آموزش یا ارتباطات بشر را تغییر ندادهاند؛ جهان سیاست و روابط بینالملل نیز در یکی از بزرگترین دگرگونیهای تاریخ خود قرار گرفته است. امروز ابزارهای جدیدی وارد میدان شدهاند:شبکههای اجتماعی، پلتفرمهای گفتوگوی ویدئویی،هوش مصنوعی، دادههای کلان، دیپلماسی عمومی آنلاین و کانالهای ارتباطی امن و مبتنی بر رمزنگاری.
این مجموعه، چیزی را خلق کرده که در زبان سیاست بینالملل، دیپلماسی دیجیتال نام گرفته است؛ پدیدهای که نه تنها ابزار بلکه ماهیت مذاکرات بینالمللی را در آینده خیلی نزدیک دگرگون خواهد کرد. افزایش سرعت تحولات جهانی یکی از دلایل اصلی گسترش دیپلماسی دیجیتال است.
امروزه بحرانها به اندازهای سریع و فشرده رخ میدهند که تأخیر چند ساعته در واکنش، میتواند توازن قدرت را تغییر دهد. جهان سیاست دیگر نمیتواند منتظر سفر هیئتها، هماهنگی تشریفاتی یا جلسههای طولانی باشد. در بسیاری از موارد، نخستین مرحله مذاکره میان کشورها با پیامهای دیجیتال یا تماسهای سریع ویدئویی آغاز میشود و تنها در صورت پیشرفت، به مرحله حضوری میرسد.
از سوی دیگر، بازیگران جدیدی وارد عرصه سیاست شدهاند؛ شرکتهای فناوری، سازمانهای مردمنهاد، متخصصان مستقل، فعالان رسانهای و حتی افراد تأثیرگذار در فضای مجازی. این بازیگران قدرت شکلدهی به افکار عمومی جهانی و تأثیرگذاری بر مذاکرات را دارند و دولتها ناچارند در فضایی وارد رقابت شوند که دیگر منحصر به نهادهای رسمی نیست؛ عامل مهم دیگر، نقش افکار عمومی جهانی در مذاکرات است. برخلاف گذشته، مذاکرات پشت درهای بسته مانع درز اطلاعات نمیشود. یک عکس، توییت، پیام لو رفته یا حتی تحلیل یک خبرنگار مستقل، میتواند مسیر یک مذاکره بزرگ را تغییر دهد.
در چنین فضایی، مدیریت رسانهای به بخشی از فرآیند مذاکره تبدیل شده است. بسیاری از کشورها حتی در میانه مذاکرات، مواضع خود را ابتدا در شبکههای اجتماعی میسنجند و بازخورد مردمی را بهصورت لحظهای تحلیل میکنند. ابزارهای دیجیتال نهتنها سرعت و دقت، بلکه نوع و زمان اعلام مواضع را تعیین میکنند. در کنار این تغییرات، ابزارهای دیجیتال خود بخشی از موضوع مذاکرات نیز شدهاند.
مسائل مربوط به امنیت سایبری، حملات هکری، دادههای کلان، هوش مصنوعی و نقض حریم خصوصی، همگی پروندههایی کاملاً دیجیتالاند. مذاکره بر سر چنین موضوعاتی طبیعی است که بهخودیِ خود، به شکل دیجیتال انجام شود. بنابراین، گسترش دیپلماسی دیجیتال نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت برای مواجهه با چالشهای نوظهور است. با وجود این فرصتها، چالشها نیز قابل چشمپوشی نیستند. یکی از جدیترین مشکلات، گسترش اخبار جعلی و جنگ اطلاعاتی است.
فضای دیجیتال بهراحتی میتواند حقیقت را مخدوش کند و این امر بر مذاکرات تأثیر مستقیم میگذارد. امنیت سایبری نیز چالش بزرگی است. نشستهایی که روزی مهمترین محرمانگی را داشتند، اکنون ممکن است در معرض حملات هکری قرار گیرند. از سوی دیگر، رسانهای شدن بیش از حد مذاکرات، فشار افکار عمومی را افزایش میدهد و امکان رسیدن به توافق را کمتر میکند. شفافیت بیش از حد، بسیاری از مصالحهها را غیرممکن میسازد؛ زیرا هر انعطافپذیری میتواند با واکنشهای سیاسی تند مواجه شود؛ آینده مذاکرات بینالمللی ترکیبی خواهد بود؛ نه کاملاً حضوری و نه کاملاً دیجیتال. دیپلماسی حضوری همچنان برای ایجاد اعتماد ضروری است، اما بدون پشتیبانی دیجیتال، ناکارآمد خواهد بود. از سوی دیگر، مذاکره دیجیتال بدون عنصر انسانی و تعامل چهرهبهچهره، نمیتواند توافقی پایدار ایجاد کند. بنابراین، دیپلماسی هوشمند مسیر آینده است؛ ترکیبی از مهارت انسانی، تحلیل دقیق دادهها و استفاده از فناوریهای نوین. کشورهایی که بتوانند این دو جهان را بهطور همزمان اداره کنند، در مذاکرات جهانی نقش تعیینکنندهتری خواهند داشت.




