
عرفان بیوک نژاد
در هفتههایی که بحث انسجام ملی دوباره به محور اصلی سخنان مسئولان کشور تبدیل شده، پرسش مهمی پیش روی افکار عمومی قرار دارد: این انسجام از چه راهی به دست میآید و چگونه میتوان آن را به واقعیتی ماندگار تبدیل کرد؟
واقعیت آن است که وحدت ملی، صرفاً محصول توصیه و شعار نیست. جامعه زمانی یکپارچه میماند که احساس کند عدالت در جریان است، حقوق شهروندان رعایت میشود و تصمیمگیریها بر پایه اعتماد شکل میگیرد. بدون این مؤلفهها، حتی پررنگترین دعوتها به وحدت، اثر ماندگاری نخواهد داشت. در شرایط کنونی، کشور بیش از هر زمان دیگری نیازمند بازسازی سرمایه اجتماعی و ترمیم پیوند میان مردم و حاکمیت است. فشارهای اقتصادی، چالشهای اجتماعی و تحولات سیاسی منطقهای باعث شده افکار عمومی نسبت به آینده حساستر شود. در چنین فضایی، انسجام ملی نه یک شعار سیاسی، بلکه ضرورتی حیاتی برای عبور از بحرانها و تقویت ثبات داخلی است.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مسیر روشنی برای تحقق این هدف ترسیم کرده است. اصول فصل سوم این قانون، از آزادی بیان و حق مشارکت در تعیین سرنوشت گرفته تا برابری در برابر قانون و عدالت اجتماعی، ستونهای اصلی همبستگی ملی را تشکیل میدهند. وقتی این اصول در عمل مورد توجه قرار گیرند، احساس تعلق و اعتماد در جامعه افزایش مییابد و زمینه برای وحدتی پایدار فراهم میشود.
انسجام واقعی، محصول عدالت و شفافیت است. جامعهای منسجم است که در آن همه اقشار، فارغ از گرایش و جایگاه، خود را بخشی از تصمیمسازی بدانند. در چنین جامعهای، نقد و گفتوگو جای حذف و طرد را میگیرد و مشارکت عمومی به نیرویی برای حل مسئله تبدیل میشود. نشان دادهاند که هرگاه مردم احساس کردهاند صدایشان شنیده میشود و حقوقشان در تصمیمگیریها رعایت میگردد، همگرایی و مشارکت عمومی افزایش یافته است. در مقابل، زمانی که بیاعتمادی یا احساس بیعدالتی در جامعه شکل گرفته، انسجام ملی نیز آسیب دیده است.
بازسازی این اعتماد، امروز یکی از مهمترین مأموریتهای نهادهای اجرایی، سیاسی و فرهنگی کشور است. شفافیت در اطلاعرسانی، پاسخگویی مسئولان، عدالت در توزیع فرصتها و مبارزه واقعی با فساد، میتواند پایههای این اعتماد را تقویت کند. این همان حلقه مفقودهای است که جامعه برای بازگشت به آرامش و همبستگی به آن نیاز دارد. انسجام ملی در معنای واقعی خود به معنای حذف تفاوتها نیست، بلکه به معنای همسویی در اصول بنیادین و احترام به حقوق همه اقشار جامعه است. اختلافنظر، اگر در بستر اعتماد و گفتوگو شکل بگیرد، میتواند به فرصتی برای رشد تبدیل شود، نه تهدیدی برای وحدت. از همین منظر، تقویت وحدت ملی نه با اجبار و همصدایی ظاهری، بلکه با ایجاد حس عدالت و تعلق اجتماعی محقق میشود. مردمی که در تصمیمات کلان کشور خود را سهیم بدانند، همان مردمیاند که در برابر تهدیدهای بیرونی و بحرانهای داخلی، پشتوانه اصلی نظام خواهند بود. در نهایت، انسجام ملی با اقدامات عملی تقویت میشود و با اعتماد ساخته میشود.





