نقش فراموش‌شده زنان در توسعه شهری

دکتر فاطمه فراهانی / جامعه شناس

وقتی از «توسعه شهری» سخن می‌گوییم، اغلب ذهن‌ها به سمت خیابان‌ها، ساختمان‌ها و زیرساخت‌های فیزیکی می‌رود؛ اما واقعیت آن است که روح شهر، در مردمانش نهفته است. توسعه‌ای که بدون حضور فعال نیمی از جمعیت جامعه، یعنی زنان، پیش برود، هرگز نمی‌تواند به پایداری و عدالت اجتماعی منجر شود.
در دهه‌های اخیر در بسیاری از کشورها از جمله ایران، بحث مشارکت زنان در طرح‌های توسعه شهری در قالب برنامه‌هایی مانند توسعه با محوریت زنان (WID) یا توسعه بر مبنای جنسیت (GAD) مطرح شده است، اما تجربه نشان داده که اغلب این طرح‌ها یا به مرحله اجرا نرسیده‌اند یا در میانه راه متوقف شده‌اند. یکی از مهم‌ترین دلایل این ناکامی، ریشه در نوعی تفکر فرهنگی-اجتماعی دارد که نقش‌های زن و مرد را از هم جدا و «تفکیک‌شده» تعریف می‌کند.
در بسیاری از خانواده‌ها هنوز باور بر این است که زنان باید در محدوده خانه باقی بمانند و مردان متولی فضای عمومی و توسعه شهرند. این باور، ناخواسته، به سیاست‌ها و نهادهای شهری نیز سرایت کرده است؛ به گونه‌ای که حضور زنان در برنامه‌ریزی شهری یا مدیریت محله‌ای، بیشتر استثناست تا قاعده. این در حالی است که پژوهش‌ها به‌روشنی نشان می‌دهند هرجا زنان در تصمیم‌گیری‌های شهری حضور داشته‌اند، کیفیت زندگی، نظم اجتماعی، و تعلق به محله به‌طور محسوسی افزایش یافته است.
از دیدگاه جامعه‌شناختی، «ظرفیت اجتماعی زنان» شامل مهارت‌ها، منابع، ارتباطات و توانایی‌هایی است که در صورت حمایت، می‌تواند به بهبود اداره شهر کمک کند. اما این ظرفیت زمانی بالفعل می‌شود که زنان احساس تبعیض نکنند و از سوی خانواده، جامعه و نهادهای شهری مورد اعتماد و حمایت قرار گیرند. به بیان ساده، توسعه پایدار شهری بدون اتکاء به ظرفیت زنان، همانند شهری است که بر پایه‌ای ناپایدار بنا شده است. تجربه جهانی نشان می‌دهد، سازمان‌هایی مانند سازمان ملل متحد و صندوق بین‌المللی پول از دهه ۲۰۰۰ به بعد، توانمندسازی زنان را یکی از شاخص‌های اصلی توسعه دانسته‌اند. آنان معتقدند هیچ تحول پایداری در جامعه رخ نمی‌دهد مگر آن‌که زنان بتوانند در فرآیند توسعه، رهبر و تصمیم‌گیرنده باشند نه صرفاً مخاطب سیاست‌ها.
با این حال، در ایران، به‌رغم توجه نظری و تبلیغاتی به «ظرفیت اجتماعی زنان»، در عمل هنوز بسیاری از زنان از فرآیند توسعه شهری کنار گذاشته می‌شوند. ریشه این بی‌توجهی را باید در لایه‌های عمیق فرهنگی جست‌وجو کرد؛ در همان کلیشه‌های کهنه‌ای که زن را «خانه‌دار» و مرد را «شهرساز» می‌دانند.
نویسنده این یادداشت پژوهشی را در سالهای اخیر درباره نقش آفرینی زنان در توسعه شهری اراک به‌عنوان یکی از مناطق صنعتی و در حال گسترش کشور، انجام داده است که این پژوهش حاکی است تفکیک جنسیتی نقش‌ها در خانواده، مستقیماً بر نگرش به نقش زنان در توسعه شهری اثر می‌گذارد. هرچه در خانواده مرز میان وظایف زن و مرد پررنگ‌تر باشد، احتمال مشارکت زنان در امور شهری کمتر می‌شود. این یافته با نتایج بسیاری از پژوهش‌های اجتماعی در ایران همخوان است و نشان می‌دهد مردسالاری فرهنگی و باور به تفکیک جنسیتی، همچنان از موانع اصلی پیشرفت زنان در عرصه توسعه شهری است.
از سوی دیگر، زنان شاغل به‌ویژه مادران، در جامعه امروز با فشار نقش و تعارض میان مسئولیت‌های شغلی و خانوادگی مواجه‌اند. برای رهایی از این وضعیت، لازم است هم در خانواده و هم در نهادهای شهری بازنگری شود. مشارکت بیشتر مردان در امور خانه، حمایت‌های سازمانی از مادران شاغل، و اصلاح نگرش‌های فرهنگی درباره نقش زنان، از جمله راهکارهایی است که می‌تواند مسیر حضور مؤثر آنان در توسعه شهری را هموارتر کند.
در چارچوب نظری گیدنز، بهره‌گیری از ظرفیت زنان نیازمند «قواعد و منابع» حمایتی است. یعنی اگر نهادهای تصمیم‌گیر توسعه شهری، منابع لازم را در اختیار زنان قرار ندهند یا با قوانین تبعیض‌آمیز مانع ورود آنان شوند، استعدادها خاموش می‌ماند. برعکس، وقتی زنان در شوراهای محلی، انجمن‌های شهری و سازمان‌های مدنی فعال می‌شوند، حس تعلق اجتماعی و انسجام شهری نیز افزایش می‌یابد.
در نهایت باید گفت: شهر، نه فقط مجموعه‌ای از ساختمان‌ها بلکه زیست‌جهان انسان‌هاست. نادیده‌گرفتن زنان در توسعه شهری، نادیده‌گرفتن نیمی از این زیست‌جهان است. اگر خواهان شهری زیباتر، منسجم‌تر و انسانی‌تر هستیم، باید زنان را نه در حاشیه بلکه در متن تصمیم‌گیری‌ها بنشانیم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا