از ظاهر انتخاباتی تا واقعیت مشارکتی

هادی اعلمی فریمان

تاریخ سیاسی بشر مسیر طولانی، پرچالش و پر از دگرگونی را پشت سر گذاشته است. از نظام‌های توتالیتر، مطلقه و یک‌جانبه‌گرا که اغلب ساختار سلطنتی و متمرکز داشتند، تا شکل‌گیری حکومت‌های مردمی و دموکراتیک، همواره تلاش بشر بر شنیده شدن صداهای متنوع و تحقق اراده عمومی متمرکز بوده است.
دموکراسی، بر پایه مشارکت همه مردم و بازتاب منافع تمام اقشار جامعه استوار است. در عصر پست‌مدرن نیز، متفکران و اندیشمندان با طرح دیدگاه‌های نو، بر لزوم شنیده شدن «صدای بی‌صداها» تأکید کرده‌اند؛ همان اقشار و گروه‌هایی که در تاریخ، گمنام و مغفول مانده‌اند. نمونه روشن آن در تاریخ ایالات متحده مشاهده می‌شود؛ جایی که روایت‌های تاریخی عمدتاً از نگاه فاتحان و طبقات غالب نوشته شده و صدای سرخ‌پوستان و اقلیت‌ها کمتر شنیده شده است.
این اصل در دموکراسی‌های اصیل نیز مطرح است؛ دموکراسی زمانی واقعی است که بازتاب‌دهنده همه صداها باشد. با این حال، برخی نظام‌های یک‌جانبه‌گرا، ظاهری از دموکراسی به خود می‌گیرند و با برگزاری انتخابات نمایشی، در عمل منافع طبقه حاکم را دنبال می‌کنند. چنین رویکردی در تضاد با ماهیت واقعی مردم‌سالاری است که هدف آن، تأمین مطالبات و رضایت عمومی است.
در این میان، ابزارهایی همچون کارزارهای اجتماعی، نامه‌های سرگشاده و نظرسنجی‌های عمومی نقش مؤثری در بیان مطالبات مردمی دارند. همچنین قانون اساسی کشور ظرفیت‌هایی نظیر برگزاری همه‌پرسی را پیش‌بینی کرده است تا در مسائل مهم، نظر مستقیم مردم خواسته شود. این امر می‌تواند موجب افزایش اعتماد عمومی و مشروعیت سیاسی حکومت شود، زیرا کارکرد اصلی حکومت، خدمت به مردم و تأمین رضایتمندی آنان است.
شفاف‌سازی و پاسخگویی نیز از دیگر ارکان حکومت‌داری مطلوب به شمار می‌روند. شفافیت به معنای آگاهی مردم از امور کشور است؛ مگر در موارد خاص همچون مسائل نظامی یا مذاکرات محرمانه. در کنار آن، پاسخگویی مسئولان به افکار عمومی از مهم‌ترین شاخص‌های یک حکومت کارآمد و مردمی است.
بنابراین، لازمه یک نظام مردم‌سالار این است که صدای تمام اقشار جامعه از کارگران و کارمندان گرفته تا دانشجویان، بازنشستگان، نویسندگان و هنرمندان شنیده شود. دولت باید در گام نخست، پاسخگوی نیازها و مطالبات این گروه‌ها باشد. در زمینه فرهنگی نیز، تحقق اهدافی چون «تمدن‌سازی» و «پاسداشت نخبگان» تنها زمانی ممکن است که دولت از مداخله مستقیم در امور فرهنگی دست بردارد و تصمیم‌گیری را به خود اصحاب فرهنگ، ادب و هنر بسپارد. رفع سانسور و ایجاد فضای خلاقیت، نخستین گام برای ساخت تمدنی پویا و مبتنی بر آزادی اندیشه است.
در نهایت، می‌توان گفت دستیابی به حکمرانی مطلوب و دموکراسی اصیل، در گرو پذیرش نقش همه اقشار، کاهش تمرکز دولتی، واگذاری امور به متخصصان هر حوزه و احترام به اراده و صدای مردم است؛ چراکه این مسیر، نخستین گام برای شکل‌گیری تمدنی انسانی، خلاق و پایدار خواهد بود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا