
ابوالفضل روغنی
من بهعنوان یک ناظر، وضعیت کنونی صنعت ایران را در شرایطی بحرانی میبینم که فقدان ثبات اقتصادی و سیاستگذاریهای راهبردی، آن را به سوی محافظهکاری و رکود سوق داده است. فعالان اقتصادی به جای نوآوری، درگیر حفظ وضعیت موجودند و این امر، فرصتهای رشد و توسعه فناوری را محدود کرده است. برای احیای این تن رنجور، بازنگری سیاستهای صنعتی و ایجاد بسترهای پایدار ضروری است.
تحولات پیچیده منطقهای و نبود دیپلماسی اقتصادی فعال، صنعت ایران را در بلاتکلیفی گرفتار کرده است. ضعف هماهنگی بین نهادهای تصمیمساز، تولید و تجارت را به رکود کشانده و صنایع، به جای موتور رشد، به مدیریت ریسک مشغولند. زیرساختهای فرسوده و قوانین ناکارآمد، فضای کسبوکار را دشوار کرده و رقبای منطقهای با دیپلماسی قویتر، گوی سبقت را ربودهاند.
چالشهای اصلی پیشروی من
محدودیت سرمایهگذاری و فناوری: تحریمها و نااطمینانی سیاسی، ریسک سرمایهگذاری را بالا برده و انتقال فناوری را محدود کرده است. این شکاف تکنولوژیک، رقابتپذیری صنایع را کاهش داده است.
ناترازی انرژی: با وجود منابع نفت و گاز، کمبود برق و گاز در فصول سرد، تولید را متوقف و بهرهوری را کاهش داده است. هزینههای انرژی جایگزین، صنایع را تضعیف کرده است. فشار مالی: نرخ بالای سود بانکی و مشکلات ساختاری، تأمین مالی را دشوار کرده است. نوسانات بازار سرمایه نیز سرمایهگذاری مولد را کاهش داده است.
رکود و کاهش تقاضا: تورم بالا و کاهش قدرت خرید، تقاضای داخلی را کم کرده و انباشت کالا، تولید و اشتغال را تهدید میکند. بوروکراسی گمرکی: رویههای پیچیده گمرکی و فساد، هزینههای تولید را افزایش داده و توان رقابت در بازارهای جهانی را کاهش داده است.
صنایع کوچک و متوسط با تعطیلی مواجهاند، صنایع بزرگ با کمبود انرژی و مشکلات مالی دستوپنجه نرم میکنند، و صنایع دانشبنیان به دلیل محدودیت منابع، رشد نکردهاند. حتی صنایع مزیتدار مثل فولاد و پتروشیمی تحت فشارند.
صنعت ایران امروز در چنبره چالشهای داخلی و خارجی گرفتار است. من باور دارم که با بازنگری سیاستها، اصلاح ساختارها و تقویت دیپلماسی اقتصادی، میتوان بسترهای پایدار برای سرمایهگذاری و نوآوری ایجاد کرد و جایگاه صنعت ایران را احیا نمود.



