
حسن بهشتی پور
مدافعان خروج از NPT اغلب فراموش میکنند که اصلاحیههای سال ۲۰۱۰ و ۲۰۲۲ این پیمان، عملاً چنین گزینهای را بیاثر کرده است. بر اساس این اصلاحیهها، کشوری که بهعنوان تهدیدکننده صلح و امنیت شناخته شده باشد، حتی با خروج از پیمان نیز همچنان موظف به اجرای تعهدات هستهای خود خواهد بود. در مورد ایران، پیشتر شش قطعنامه الزامآور شورای امنیت صادر شده است و در صورت خروج، قطعنامههای جدیدتری نیز بهسرعت علیه کشور تصویب خواهد شد. بنابراین نه از نظر حقوقی و نه از منظر سیاسی، خروج نمیتواند ایران را از فشارها رها کند.
شعار خروج از NPT شاید برای برخی جذاب باشد و احساس قدرت و استقلال را القا کند، اما سیاست خارجی عرصه نمایش احساسات نیست. واقعبینی ایجاب میکند ایران بداند که نه روسیه و نه چین در صورت فعال شدن اسنپبک یا حتی در صورت وقوع جنگ، دفاع نظامی از ایران نخواهند کرد.
همانطور که چین در بحران اوکراین، علیرغم نزدیکی به روسیه، از حمایت جدی نظامی خودداری کرد. بنابراین اتکای اصلی ایران باید بر توان داخلی و انسجام ملی باشد، نه بر توهم کمک خارجی.
یکی از آسیبهای مزمن در سیاست خارجی ایران، گرفتار شدن در نگاههای افراطی است: یا روسستیزی مطلق یا روسوفیلی افراطی. سیاست حرفهای یعنی پذیرش اقدامات مثبت هر کشور و نقد صریح رفتارهای منفی آن، بدون اسیر شدن در چارچوبهای جناحی. در عرصه بینالمللی، منافع ملی باید معیار باشد، نه جانبداریهای مقطعی یا نگاههای ایدئولوژیک.
در شرایطی که فشارهای آمریکا و اروپا علیه ایران رو به افزایش است، خروج از NPT نهتنها راهحل نیست، بلکه مسیری پرهزینه و خطرناک است که ایران را از حقوق مسلم خود محروم کرده و اجماع جهانی تازهای علیه کشور ایجاد میکند. بهترین راهبرد برای ایران، ماندن در چارچوب حقوقی بینالمللی، استفاده از ظرفیتهای آژانس برای اثبات صلحآمیز بودن فعالیتها و اتکا به توان داخلی برای مقابله با فشارهاست.
سیاست خردمندانه نه در واکنشهای احساسی، بلکه در انتخاب مسیری است که ضمن حفظ حقوق ایران، تهدیدها را کاهش داده و زمینه دیپلماسی مؤثر را فراهم کند.




