تاملی بر جنجال‌های یک کنسرت رایگان خیابانی

هوشنگ داداش زاده فهیم / مددکار اجتماعی، روان‌شناس اجتماعی PHD

حاشیه‌ای بر تمایل ابراز شده همایون شجریان به اجرای رایگان کنسرت خیابانی، لغو آن و اظهارنظرهای متفاوت جامعه در:
الف: استقبال از این حرکت.
ب: مخالفت با اجرا و اعلام تحریم آن.
ج: اعلام شرکت و ایجاد خلل در اجرا.
در گروه مددکاران اجتماعی با بیش از نیم قرن تجربه خدمت اجتماعی، با ۳۱ عضو در گروه، ۱۴ شاهد، ۱۰ نفر بدون اظهارنظر، ۳ نفر مشارکت‌کننده فعال و اینک حاشیه چهارمین نفر بر مباحث انجام شده:
با سلام به دوستان عزیز مددکار اجتماعی،
بحث‌های خوبی درباره برگزاری و یا عدم برگزاری کنسرت خیابانی همایون شجریان انجام شد. مصطفی، نادر و هادی نظراتشان را به تفصیل مطرح کردند. ۱۳ نفر شاهد این بحث بودند؛ بجز این سه، ۱۰ نفر مددکار اجتماعی با بیش از ۵۰ سال سابقه فقط نظاره‌گر بودند!
در این اندیشه‌ام که این ۱۰ نفر شاهد چرا درباره این موضوع اجتماعی و روز، اظهارنظری ننمودند؟! در کارهای گروهی یاد گرفته بودیم که با فن و تکنیک‌های متفاوت، افراد ساکت را به گفتن و اظهار نظر دعوت کنیم!
در جزوه مددکاری گروهی شهید ارشاد خوانده بودم که توصیه کرده بود: برای کنترل افراد پرکاری که می‌خواهند گروه را در سیطره خود دربیاورند و این موجب عدم توازن و ایجاد ناترازی در پویایی گروه می‌شود، مددکار اجتماعی گروه دست خود را به علامت داشتن سؤال بالا ببرد. تجربه نشان داده است که این امر موجب کوتاهی سخن سخنران شده و پس از اتمام کلام او، مددکار اجتماعی با سخنی کوتاه بحث را به دیگری، و پس از او به دیگری دیگر، و تا انتها اعضای کم‌کار را به مشارکت وامی‌دارد.
در ذهن نگارنده، این سؤال در رابطه با ۳ فعال بحث امروز در برابر ۱۰ غیرفعال پیش آمد: چگونه باید غیرفعالان را به جریان بحث آورد؟ این موضوعی است که خوب است همگی درباره‌اش فکر کنیم و گروه را ـ در کنار مطالبی که از جاهای دیگر کپی و به گروه فوروارد می‌کنیم ـ به‌ویژه در مباحثی که در تخصص حرفه‌ای ماست و پویایی گروه را می‌دانیم، به بحث با یکدیگر بکشانیم!
تکنیکی که به نظر نگارنده به عنوان مقدمه می‌رسد، خطاب قرار دادن فرد موردنظر با نام است. واقعیتی که در جامعه به شکل طنز بیان می‌شود این است: «اگر می‌خواهی کاری انجام نشود، آن را به جمع و شورا بسپر». بنابراین، دادن مسئولیت به فرد مشخص، راه‌کار عملی است.
برای این‌که چهارمین فردی باشم که وارد این بحث جذاب می‌شوم، با حفظ مطالبات مشخص (که مسأله‌ای دیگر است و نباید به فراموشی و نسیان سپرده شود) باید از حرکت‌های اصلاح‌طلبانه ـ چه از سوی فرد با انگیزه‌های انسانی باشد و چه از سوی حکومت که از چهره‌های مردمی برای کارهای شادی‌بخش و اصلاح‌طلبانه استفاده می‌کند ـ حمایت شود.
می‌دانیم که در هر حرکت اجتماعی، مسئولین موظف باید در جریان قرار گیرند و نقش خود را ایفا نمایند. در مصاحبه‌ای که خود از طریق ویدئو شاهدش بودم، خسرو آواز ایران، مقتدا و پدر همایون اظهار می‌کرد: «می‌گویند برای اجرای کنسرت مجوز بگیرید» و گله‌مندانه اضافه می‌کرد: «می‌رویم مجوز بگیریم، نمی‌دهند!» پس گرفتن مجوز و در جریان بودن مقامات، اصل خلل‌ناپذیر است.
حال چرا باید به رفتار مردمی شخصی چون همایون، که هم‌راستا با اندیشه پدر و در جهت توجه به مردمی است که از این هنر و موهبت الهی باید بهره‌مند شوند، ایراد بگیریم؟! بر این اساس، طرفدار چنین اجرایی هستم، اگرچه به علت بُعد مسافت نتوانم در آن شرکت داشته باشم.
چنان‌که علی دایی و عادل فردوسی‌پور، دو چهره ورزشی، در استادیوم تختی شهرستان اردبیل به عنوان کاپیتان‌های تیم‌هایشان ـ به نام ناموران و رسانه ورزش ـ در برابر ۱۵۰۰۰ نفر، با بلیط‌فروشی و با نیت آزادی زندانیان به میدان رفتند و طبعا هم از مقامات استان مجوز داشتند و آنان نیز بخش‌های مربوطه را برای انجام وظیفه موظف به کار گرفتند و یک حرکت اجتماعی خوب شکل گرفت.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا