تیغ بحران آب بر گلوی اقتصاد

رضا حاجی کرم

دو سال پیش در همین تریبون به تفضیل با عدد و رقم و گراف و چارت از بحران آب گفتم. ۲ سال پیش عرض کردم که بحران در پیش است و اگر تدبیر نکنیم سیلاب بحران آب, ما را با خود خواهد برد. در آن تحلیل‌ها و پیش‌بینی‌ها و با فرض خطی بودن متغیرهایی نظیر بارش، افزایش دما و مصرف، از بروز نقطه ناترازی قطعی و به چشم آمدن بحران آب در شئون مختلف زندگی در سال ۱۴۱۲ گفتم اما همان زمان خدمت هیات نمایندگان عرض شد که بنا بر تحقیقات مختلف من‌جمله مرکز ملی مطالعات آب و کشاورزی اتاق ایران، این متغیرها رفتار خطی ندارند و ما بسیار زودتر از آن زمان با بحران مواجه خواهیم شد.
اما نکته مهم اینجاست: کدام بحران؟
بحران آب یا بحران حکمرانی آب؟
کشوری که ۱۰۰ میلیارد مترمکعب آب تجدید پذیر دارد و اگر تا سقف ۵۱ میلیارد مترمکعب از آن را مصرف کند هیچ نگرانی از حیث پایداری سرزمین ندارد و در شرایطی که کل مصرف شرب کشور تنها ۹ میلیارد مترمکعب و کل مصرف صنعت کمتر از ۴ میلیارد مترمکعب است چگونه می‌شود با بحران آب مواجه باشد؟
در کشوری که کل مصرف صنعت ۳.۷ میلیارد مترمکعب است و آب کشت یونجه ۸.۵ میلیارد مترمکعب آیا بحران آب داریم یا بحران درایت و تدبیر؟
بر اساس پایه‌ترین اصول اقتصاد خرد در چنین شرایطی، انتظار طبیعی ــ و منطقی ــ اقتصاد این است که قدر و قیمت آب افزایش یابد تا سیگنال کمیابی به جامعه منتقل شود و رفتار مصرفی تغییر کند اما در عمل چه اتفاقی افتاده؟ دولت به‌عنوان بزرگ‌ترین بازیگر این بازار، با اقتصاد دستوری و قیمت‌گذاری غیرواقعی، مانع از شکل‌گیری این مکانیسم طبیعی شده است. نتیجه آن است که ما امروز در کشوری زندگی می‌کنیم که آب کمیاب‌ترین منبع است، اما قیمت آن تقریباً رایگان است. اگر در سوخت سخن از یارانه مخرب می‌کنیم که پرداخت این یارانه سبب تضییع اقتصادی می‌شود، بهای یارانه یا بهتر بگویم بهای ناکارآمدی حکمرانی آب نه از جیب شهروند که از شیره جان کشور پرداخت می‌شود. در این فضا هم اقتصاد را می‌بازیم و خدای‌ناکرده هم تمدن را!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا