
محمد زاهدی اصل / استاد مددکاری اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی
چنانچه در یادداشت مورخ ۱۸ اسفندماه ۱۴۰۳ نگارنده مطرح شد، ناترازیهای متعدد و متنوع، ریشه در ناترازی مدیریت دارد در بیان ساده و شفاف، سرچشمه تمامی ناترازیها در ناکارآمدی مدیریتها(ضعف یا سوء مدیریت) در بخشهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی است جالبتر اینکه از نظر کمی در تمامی این حوزهها، نهادها و سازمانهای متعدد دولتی و حکومتی و غالباً موازی هم وجود دارند که بخش عظیمی از منابع مالی کشور را مصرف میکنند ولی محصول درخور توجهی که بتواند زندگی را برای مردم تسهیل کند و رفاه و امنیت را به ارمغان بیاورد ندارند و این ناکارآمدی، مسأله امروز و دیروز نبوده و از سالهای قبل از انقلاب مطرح بوده است چنانچه برای اصلاح این مهم به عنوان یکی از اهداف انقلاب اسلامی، در بند دهم از اصل سوم قانون اساسی به آن توجه و تأکید شده است ولی علی رغم گذشت ۴۵ سال از تصویب این قانون و همچنین قوانین مصوب مجلس در اوایل دهه ۶۰، که دولت را مکلف به ارائه طرحی برای اصلاح ساختار اداری کشور میکرد، این مسأله نه تنها باقیست بلکه در دولتهای مختلف با شدت و ضعفی بر حجم دولت اضافه شده است و کوچکسازی دولت در حد حرف و شعار باقی مانده است ضمن اینکه در مباحث مدیریتی این نظر کاربردی مطرح میشود که هر چقدر دولتها حجیمتر باشند کارآمدی مدیریتها کاهش پیدا میکند.
ریشه مدیریت از کلمه «دبر» که یک واژه قرآنی میباشد گرفته شده است معنای لغوی آن به «پشت سر» و «گذشته» برمیگردد ولی مفهوم آن در مباحث مدیریتی، تجربههایی است که در بستر زمان و در گذشتههای دور و نزدیک حاصل شده است و لذا در تعریف همه فهم و شفاف از مدیریت اینگونه مطرح میشود که «مدیریت فرایندی است (علم و هنریست) که با بهرهگیری از تجارب و اندوختههای علمی و عملی گذشته و نوین، آینده را به درستی طراحی کند» ولی متأسفانه در کشور ما این مهم چندان مورد توجه قرار نگرفته است و حتی بعضاً تجربه دولتها و مدیران قبلی آگاهانه کنار گذاشته شده است نمونههای متعددی از این رفتارها را به ویژه در ۲۰ سال اخیر شاهد بودهایم. ضرب المثلیاست که میگوید: «انسان عاقل نباید از یک سوراخ دو بار گزیده شود» ولی مدیران ما با کمتوجهی به تجارب گذشته اقداماتی را انجام میدهند که حاصل آن گرفتاری کشور و ملت را در پی دارد که به دو نمونه اشاره میشود: نمونه اول مربوط به ۸ سال جنگ تحمیلی است، اسناد مختلف نشان میدهد که بعد از فتح خرمشهر و بیرون راندن مزدوران عراقی از وطن، بخشی از تصمیمگیران سیاسی و نظامی کشور پیشنهاد میکنند که با عنایت به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل باید به جنگ خاتمه داد و با اخذ غرامت جنگی کشور را در فرایند توسعه و ترمیم خسارتهاقرار داد ولی برخی از فرماندهان نظامی تندرو با مخالفت خود و اعلام مواضع شعاری و غیر واقعی بر طبل جنگ کوبیدند به گونهای که بیش از ۶ سال این جنگ ادامه پیدا کرد و حدود ۲۰۰ هزار نفر از بهترین و مخلصترین فرزندان ایران زمین در عملیات مختلف به شهادت رسیدند و علاوه بر آن هزینههای سنگینی نیز بر کشور و ملت تحمیل شد. بعد از جنگ ۱۲ روزه اخیر نیز به گونهای و بدون توجه به تجربه دهه ۱۳۶۰، برخی از افراد، گروهها و جناحهای تندرو با همان سبک و سیاق و با اعلام مواضعی (بدون داشتن مسئولیت مستقیم) در این موضوعات بر طبل جنگ میکوبند و با اظهار نظرهای احساسی و غیر مسئولانه و غیر منطقی نه تنها دولتهای متخاصم بلکه بسیاری از دولتها و نهادهای بینالمللی را بر علیه منافع ملی و تمامیت عرضی کشورمان تحریک میکنند. دولت چهاردهم در مناسبتهای مختلف (که آخرین آن در سفر رئیس جمهور به پاکستان بود) بر صلح و اقدامات دیپلماتیک تأکید کردهاند و لذا کنترل این قبیل رفتارها یک ضرورت است که در بیانیه ۱۸۰ نفر از استادان دانشگاهها نیز بر آن تأکید شده است. نمونه دوم بحث مربوط به حذف چهار صفر از پول ملی است، اخیراً در صحبتی که با یکی از استادان اقتصاد داشتمایشان هم طرح این موضوع در شرایط فعلی کشور را منطقی نمیدانستند. وقتی از تجربه و ضرورت توجه به آن در فرایند مدیریت بحث میشود این موضوع بهرهگیری از تجارب دیگران را هم شامل میشود در این خصوص سالها پیش دولت همسایه ما ترکیه به چنین اقدامی متوسل شد پرسش این است که آیا این تجربه توأم با موفقیت بود یا خیر؟ آنگونه که من میفهمم و ازصحبتهای دوست اقتصاددان خود نیز برداشت کردم، این کار با دو هدف، کاهش تورم + ارتقاء ارزش پول ملی انجام میگیرد بررسی اتفاق مذکور در ترکیه نشان میدهد که هیچ یک از این دو هدف محقق نشده است ضمن اینکه چنین اقدامی علاوه بر هزینه اقتصادی برای کشور آشفتگیها و بههمریختگیهایی را نیز در عرصه کسب و کارها، اسناد و مصوبات و تجارت خرد و کلان ایجاد میکند که نباید از آن غفلت کرد ضمن اینکه
متأسفانه در یک سال گذشته در دولت چهاردهم نه تنها تورم کنترل نشده بلکه بر اساس اعلام نهادهای ذیربط در هفته گذشته، تورم نقطه به نقطه نسبت به سال گذشته به ۴۱ درصد رسیده است معنای روشن این وضعیت یعنی کوچکتر شدن سفره مردم و فشار فزاینده معیشتی بر بخش قابل توجهی از دهکهای پایین جامعه که این موضوع میبایست مورد توجه ویژه رئیس جمهور که خود را پیرو نهج البلاغه میدانند قرار گیرد. گرانیهای غیرمتعارف اخیر دراقلام عمومی نظیر حبوبات، لبنیات، برنج، روغن، قند و شکر، نان و….. همراه با افزایش تعرفههای تلفن، آب، برق و گاز و همچنین خدمات دولتی و هزینههای ظاهراً جزئی تراکنشهای بانکی حقیقتاً تناسبی با شرایط فعلی جامعه و متوسط درآمد اکثریت قریب به اتفاق مردم ندارد، در وضعیت فعلی کشور (نه جنگ و نه صلح) نباید با برخی اقدامات، آن هم در شرایطی که بحران آب و برق به حد کافی به جامعه استرس وارد کرده است به نگرانی مردم نجیب وطن افزود.




