زهرا نژاد بهرام - کشوری که دچر بحران های گوناگون بزرگ و کوچک است را میتوان با بکارکیری روشهای گوناگون از مهلکه بحران خارج کرد و راهی دوباره را برای گشودن ایند ه برایش مهیا کرد وقتی آلمان بعد از جنگ جهانی دوم دو پاره شد و به اشغال متفقین در امد وقتی ژاپن بعد از همین جنگ به یکباره سقوط کرد وقتی روندا به دلیل نسل کشی قبایل هودسی و در دهه ۹۰ میلادی از اساس با فروپاشی روبه رو شد یا وقتی آفریقای جنوبی بعد از سالها حاکمیت سیستم آپارتاید بر نظامی سیاسی این کشور دوباره شکوفا شد یا وقتی اتحاد جماهیر شوری در دهه ۸۰ میلادی فروپاشید توانست بر سر بلند کند و یاحتی ویتنام بعد از سالها جنگ میان اشغالگران آمریکایی و ویت کنگها توانست بستری برای آینده برای خود ترسیم کند جملگی نمونههای عینی معاصر برای کشورهایی است که با بحران دست بگریبان بودند اما خود را از ان دور کردند و اینده را رقم زدند. یا خشکسالیهای استرالیا یا بحران جهانی مالی برخی از نمونههای تاریخی بحرانهای اقتصادی بزرگ عبارتند از «رکود بزرگ» در دهه ۱۹۳۰، بحران مالی روسیه در سال ۱۹۹۸ و بحران اقتصادی آرژانتین در سالهای ۱۹۹۸-۲۰۰۰. جملگی بیانگر آن است که بحرانهای بزرگ برای کشورها امری اجتناب ناپذیر است. ایران نیز جدا از دیگر بخشهای جهان نیست! اگر به تاریخ گذشته هم نگاهی کنیم ایران در کشاکش بحرانهای وجودی محمود افغان، حمله اعراب، حمله عثمانی و حتی جنگ اول و دوم جهانی که به اشغال در آمد گرفتار شده است، اما توانست قامت راست کند و اشغالگران را بیرون کند. حال که در عصری دیگر با بحرانهای بزرگ محیط زیستی و اقلیمی و خشکسالی و حمله نظامی به بدنه نظامی و غیر نظامی کشور و نا ترازی وشکافهای اجتماعی و سیاسی روبرو شدیم آیا نمیتوانیم قامت راست کنیم! ؟. این سؤالی است که همه مردم از مدیران و مسوولین و سیاستگذران دارند؟ آیا نمیتوانیم با اتکا به توان موجود به صورت دقیق و شفاف و بدور از مصلحتاندیشی وتعارف و منفعت طلبی بخشی راه عبور را استخراج کنیم. یقیناً این کار دور از ذهن نیست چرا که پیش از ما کشورهای دیگر و حتی کشور خودمان این اقدام را به سرانجام رسانده است؛ کشور نیازمند عزمی جدی در میان مدیران و مسوولین است! اینکه همه انتظارات را به سوی شهروندان و مردم سوق دهیم و در نهایت بگیم بحران است! حکایت دیگری را تعریف میکند و آن اینکه قصد جدی در جهت حل مسائل نداریم و تنها به راهکار موقت میاندیشیم! اما اگر قصد اصلاح ورفع مشکلات و خروج از بحران را داریم نیازمند راهی دیگر که مستلزم مسوولیتپذیری و شفافیت است، هستیم. انتظار از مردم را به عنوان راه فرار برای عدم مدیریت بحرانها کنار گذاشته و رویکردی دیگر برای مهار بحرانها عبور ازآنها را جستجو کنیم. دراین میان با اولویتهای برشمرده شده از سوی کارشناسان و مدیران، یقیناً نخستین کار بازخوانی اعتماد عمومی و رفع بیاعتمادی ایجاد شده میان مردم و مسوولین است. این مهم محقق نمیشود مگر آنکه اصلاح ساختاری در نظام بوروکراسی و اداره کشور در بستر تفاهم عمومی مبتنی بر عبور از بحران و قامت راست کردن ملی شکل بگیرد! آنچه مهم است همه آنها که عزم عبور از بحران را داشتهاند، به روشنی میدانند که این مهم مهیا نمیشود مگر آنکه اقتصاد انحصاری نباشد، تنشهای سیاسی داخلی و خارجی به حداقل ممکن برسد و نظام حکمرانی نسبت به پذیرش تغییرات مبتنی بر ایفای نقش مردم گامهای بلند برداشته و تغییر رویکردی اساسی را برای اداره کشور بکار بندد. لذا توسعه پیوستگی جهانی و فاصله گرفتن از فضاهای جداسازی با جامعه جهانی نه تنها قادر است بستر کاهش تنشهای سیاسی و نظامی را مرتفع کند بلکه قادر است بستر گشایشهای اقتصادی را درکشور ایجاد کند و فرآیند عبور از بحرانهای اقتصادی را تسهیل گرداند. دراین میان توجه به مطالعات آقای لشگر بیوکی استراتژیست ایرانی که به بررسی بحرانهای اساسی در ۱۲ کشور مختلف پرداخته قابل تامل باشد. وی با ارزیابی این کشورها و استخراج نقاط مشترک و افتراق آنها توان آنها را در عبور از بحران تبیین کرده که میتواند الگوی مناسبی برای سیاستگذاران باشد. در همین ارتباط به عنوان نمونه میتوان با الگوگیری از برنامه خشکسالی کشورهایی که به طور مداوم در معرض خشکسالی هستند، را مورد توجه قرار داد. کشور استرالیا با طرحهای بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت توانسته نسبت به مسأله خشکسالی گامهای مؤثری را بردارد. ازا ینرو با کمک co-pilot هوش مصنوعی در خصوص مقایسه ایران و استرالیا برای مقابله با خشکسالی شاخصهایی استخراج شد که قابل توجه بود. پنج شاخص سیاست، فنآوری، شفافیت، منابع و مشارکت کشاورزان مورد بررسی قرارگرفت که نتایج آن شاید قابل تامل باشد: در خصوص سیاست ورزی نسبت به خشکسالی، ایران به رغم آنکه سالها است با آن روبرو شده سیاستش واکنشی و اضطرای تعریف میشود. در حالیکه استرالیا سیاستگذاری از جنس بلند مدت و پیشگیرانه را در پی گرفته است. دررابطه با مشارکت کشاورزان استرالیا به صورت فعال به آموزش آنها پرداخته که چگونه از آب بهره بگیرند و چگونه در برابر خشکسالی مقاومت کنند، در حالیکه درایران این اقدامات بسیار محدود بوده است. در رابطه با شفافیت بحران؛ استرالیا از ابتدا به صورت شفاف مسأله را طرح کرده در حالیکه در ایران این مسأله به نوعی جدی گرفته نشده بود، ولی الان به مسأله جدی و ضروری مبدل شده است. درخصوص استفاده از تکنولوژی استرالیا به صورت گسترده و هدفمند از آنها استفاده کرد ولی در ایران خیلی کم از آنها بهره برده شده است. در خصوص وضعیت منابع در استرالیا کنترل وبرنامهریزی شده میباشد و لی درایران بحرانی و روبه کاهش است. لذا اتخاذ رویکردهای متفاوت و فوری، الزامی است چرا که رویکردهای گذشته نه تنها پاسخگو نبوده بلکه منجر به بروز بحران نیز گشته است. این تحلیل مقایسهای با توجه به منابع متعددی بوده که از سوی هوش مصنوعی بررسی شده، اما سؤال اینجاست که به واقع سالها نیست که ما با کمبود منابع آبی روبرو هستیم؟! کشوری با ۸۶ میلیون نفر جمعیت در برابر استرالیا با حدود ۲۷میلون جمعیت، برای این مهم برنامه مؤثر نداشته و تنها به کوتاه مدت اکتفا کرده است. ایجاد ظرفیتهای لازم حکمرانی و اجرایی عملاً بستر مقابله با آن را برای استرالیا مهیا کرده اما درایران متأسفانه ناتوان از مقابله با آن بوده است. لذا ضروری است با توجه به شرایط حاد کنونی، هر چه زودتر راهی برای عبور از بحران جستجو شود در نهایت به نظر میرسد لیست بلند بحرانهای کشور نیازی به بیان ندارد، اما میتوان برجستهترین آنها که رابطه حاکمیت با مردم، آب و انرژی و اقتصاد است، را به عنوان اصلیترین بحرانها تعریف کنیم که جملگی قابلیت مرتفع شدن دارند. دکتر مسعود نیلی اقتصاددان نیز چندی پیش سه مسأله را شاه بیت بحرا ن کشور دانسته، که عبارت است از «ناترازیهای مالی و زیستمحیطی»، «وضعیت خطیر روابط خارجی» و «شکافهای عمیق اجتماعی و فرهنگی بیننسلی و دروننسلی. این موارد جدا از موارد ذکر شده نیست. از این رو اگر با نگاهی دیگر به مسائل و بحرانهای سهگانه ذکر شده از سوی وی نگاه کنیم، شاید بتوانیم راهی برای عبور از بحران درکشور را با کمک یکدیگر بدستآوریم. یقیناً ایران اولین کشوری نیست که دچار بحران شده و احتمالاً آخرین هم نیست، اما تغییر رویکرد و باورپذیری به وجود بحران و ضرورت حل آن مقدمه جستجوی راه است. باشد که بازاندیشی و دیگراندیشی را به عنوان رویکرد فوری بکار گیریم.