پیش به سوی تعامل

منصور حقیقت پور - اهمیت گفتگو در سیاست داخلی و خارجی؛ گامی به‌سوی عقلانیت و همزیستی در دنیای پرچالش امروز، گفتگو نه‌فقط به‌عنوان یک ابزار ارتباطی بلکه به‌عنوان یک اصل بنیادین برای اداره جامعه و تعامل میان حکومت و ملت، نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. جامعه‌ای که در آن گفتگو جایگاه حقیقی خود را بیابد، بی‌شک از خشونت، افراط‌گرایی، حذفی‌نگری و تقابل‌های زیان‌بار فاصله می‌گیرد و به‌سمت عقلانیت، همزیستی و توسعه‌یافتگی حرکت می‌کند. سیاست‌مداران، تصمیم‌گیران و نخبگان جامعه باید به این باور برسند که شنیدن صدای مخالف نه‌تنها تهدید نیست، بلکه فرصتی برای تصحیح مسیر و تقویت سرمایه اجتماعی است. در همین راستا، یکی از نکات محوری که باید بار دیگر به آن تأکید کرد، «قابل شنیده بودنِ همه» در سپهر سیاست و اجتماع است. اینکه هر فردی فارغ از گرایش سیاسی‌اش، بتواند آزادانه سخن بگوید، نقد کند، نظر بدهد و در فرآیند تصمیم‌سازی نقش ایفا کند، لازمه‌ی حکمرانی خوب و پویایی سیاسی است. سیاست باید میدان رقابت دیدگاه‌ها باشد نه صحنه‌ی حذف و تخریب یک‌دیگر. گفتگو یعنی اینکه افراد و گروه‌ها، حتی با وجود اختلاف‌نظرهای جدی، بتوانند پای میز مذاکره بنشینند، به حرف هم گوش دهند و بکوشند درک متقابلی از یک‌دیگر پیدا کنند. اصولاً برخوردهای تند و خشونت‌بار، نه‌تنها راه‌حل نیست، بلکه بر عمق بحران‌ها و سوء‌تفاهم‌ها می‌افزاید. جامعه‌ای که در آن صداهای مختلف مجال ابراز وجود نداشته باشند، دیر یا زود به انسداد سیاسی، سرخوردگی اجتماعی و حتی بی‌ثباتی دچار می‌شود. در سطح داخلی، گفت‌وگو با مخالفان سیاسی یک ضرورت انکارناپذیر است. نباید فراموش کنیم که «مخالف» الزاماً «دشمن» نیست. بسیاری از کسانی که با برخی سیاست‌ها مخالفت دارند، دغدغه‌مندند، متعهد به آینده کشورند و در پی اصلاح امور هستند. بنابراین، به جای طرد و تخریب آنان، باید از ظرفیت‌های فکری‌شان بهره گرفت. حتی رئیس‌جمهور نیز می‌تواند و باید از مخالفان خود دعوت کند، سخنان‌شان را بشنود، از نقدهایشان استفاده کند و در صورت لزوم برخی مسیرها را بازنگری کند. هیچ اشکالی ندارد که یک دولت از مخالفانش مشورت بگیرد، آن‌ها را به رسمیت بشناسد و در تصمیم‌سازی مشارکت دهد؛ این نه‌تنها نشانه ضعف نیست بلکه جلوه‌ای از بلوغ سیاسی و اخلاقی است. از سوی دیگر، در عرصه سیاست خارجی نیز، گفتگو تنها راه رسیدن به تفاهمات پایدار و تأمین منافع ملی است. ما باید بپذیریم که جهان امروز مبتنی بر تعاملات پیچیده و چندوجهی است و هیچ کشوری نمی‌تواند صرفاً با تکیه بر خود و بی‌توجه به فضای بین‌المللی به توسعه و ثبات برسد. مذاکراتی که هم‌اکنون در حال انجام است، اگر با درایت، واقع‌بینی و رویکرد برد-برد پیگیری شود، می‌تواند به نتایجی برسد که طیفی از دستاوردها را برای ما به ارمغان آورد. شاید این دستاوردها صد درصد کامل نباشد، اما یقیناً بهتر از بی‌عملی، تقابل و انزوا خواهد بود. مذاکره، برخلاف تصور برخی، به معنای عقب‌نشینی نیست، بلکه ابزاری برای پیشبرد منافع کشور و کاستن از هزینه‌هاست. هنر سیاست‌مدار واقعی آن است که بتواند در میدان گفتگو، منافع طرفین را به شکلی تنظیم کند که هم خود منتفع شود و هم طرف مقابل انگیزه‌ای برای ادامه همکاری داشته باشد. به عبارت دیگر، در مذاکرات باید به‌گونه‌ای عمل کرد که منافع ملی حفظ شود و در عین حال طرف مقابل نیز احساس نکند که بازنده مطلق این بازی است. اما تحقق این دستاوردها، مستلزم وجود یک سیاست کلان و راهبرد مشخص در داخل کشور نیز هست. اگر قرار است مذاکره و گفتگو به بخشی از رفتار سیاسی رسمی تبدیل شود، لازم است که همه جریان‌های سیاسی کشور بر سر اصولی بنیادین توافق داشته باشند؛ اصولی که به‌عنوان خطوط قرمز شناخته شوند و همه نسبت به رعایت آن‌ها متعهد باشند. خط قرمزها نباید به بهانه‌ای برای حذف گفتگو تبدیل شوند، بلکه باید چارچوبی برای آن فراهم کنند. در این چارچوب، همه می‌توانند سخن بگویند، بحث کنند، نقد کنند و در عین حال، اصل وحدت و انسجام ملی را نیز پاس بدارند. آنچه در نهایت اهمیت دارد، این است که فرهنگ گفتگو در همه سطوح جامعه نهادینه شود؛ از نهادهای رسمی و سیاسی گرفته تا رسانه‌ها، دانشگاه‌ها، خانواده‌ها و حتی شبکه‌های اجتماعی. ما باید بیاموزیم که گفتگو یعنی شنیدن، یعنی درک دیگری، یعنی پذیرش اختلاف به‌عنوان یک واقعیت انسانی. اگر بتوانیم این فرهنگ را تقویت کنیم، دیگر نیازی به سانسور، تهدید، یا حذف نخواهیم داشت، بلکه جامعه‌ای خواهیم داشت که در آن تنوع دیدگاه‌ها به رشد و پیشرفت منجر می‌شود، نه بحران و گسست. در یک کلام، گفتگو ضرورت امروز ماست؛ نه به‌عنوان یک تاکتیک موقت، بلکه به‌عنوان یک راهبرد بلندمدت برای عبور از بحران‌ها، بازسازی سرمایه اجتماعی، و دستیابی به آینده‌ای روشن‌تر. باید باور کنیم که ما می‌توانیم با گفتگو مشکلات را حل کنیم، سوءتفاهم‌ها را کاهش دهیم، به توافقاتی برسیم که منافع ملی ما را تضمین کند و در نهایت جامعه‌ای بسازیم که در آن، صداهای مختلف، در عین اختلاف، در کنار هم شنیده شوند و به رسمیت شناخته شوند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا